به نام خداوند بخشنده مهربان

این کتابی است که آیاتش استحکام یافته سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه نازل گردیده است . ای پیامبر ، بگو : جز الله را نپرستید ، من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهنده ام و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بطلبید ، سپس به سوی او باز گردید تا به طرز نیکویی شما را تا مدت معیّن از مواهب زندگی این جهان بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتی به مقدار فضیلتش ببخشد و اگر از این روی گردان شوید من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم . بدانید که بازگشت شما به سوی الله است و او بر هر چیز قادر است .(1تا4)

(( خداوند عالم بر اسرار سینه ها است ))

ای کسانی که ایمان آورده اید آگاه باشید هنگامی که مشرکان سرها و سینه های شان را به هم نزدیک می کنند تا خود و سخنان خویش را در آن مخفی کنند و لباس های شان را به خود می پیچند و خویش را در آن پنهان می دارند ، خداوند از درون و برون آنان با خبر است چرا که او از اسرار درون سینه ها آگاه است .(5)

(( همه ، روزی خور او هستند ))

هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست ، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند ، همه اینها در کتاب آشکار که همان لوح محفوظ خداوند است ثبت است . (6)

(( هدف از آفرینش ))

او کسی است که آسمانها و زمین را در شش دوران آفرید و عرش او بر آب قرار داشت . او جهان خلقت را برای این آفرید تا شما را آزمایش کند که کدامیک عملتان بهتر است . ای پیامبر اگر به کافران بگویی شما بعد از مرگ زنده می شوید مسلماً می گویند : این سحر آشکاری است .(7)

(( افراد کم ظرفیت و بی ایمان ))

اگر مجازات کافران و افراد بی ایمان را تا زمان محدودی از آنها به تاخیر اندازیم از روی استهزا می گویند : چه چیز مانع نزول عذاب شده است . ؟

بدانید ، آن روز که عذاب الهی به سوی شان می آید هیچ چیز مانع آن نخواهد بود و آنچه را مسخره می کردند دامن شان را می گیرد . اگر به انسان ، نعمتی بچشانیم و سپس از او بگیریم بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود . و اگر نعمتهایی پس از شدت و ناراحتی به او برسانیم می گوید : مشکلات از من بر طرف شد و دیگر باز نخواهد گشت و غرق در شادی و غفلت و فخر فروشی می شود ، مگر آنهایی که در سایه ایمان ، صبر و استقامت ورزیدند و عمل صالح انجام دادند که برای آنها آمرزش و اجر بزرگی است .(8تا11)

(( قرآن معجزه پیامبر ))

ای رسول ما ، شاید ابلاغ بعضی از آیاتی که به تو وحی می شود به تاخیر می اندازی و سینه ات از اینکه می گویند : چرا گنجی بر او نازل نشده و یا چرا فرشته ای همراه او نیامده تنگ و ناراحت می شود . آیات ما را ابلاغ کن و نگران مباش چرا که تو تنها بیم دهنده هستی و خداوند است که نگاهبان و ناظر همه چیز است . آنها حتی می گویند : این قرآن را به دروغ به خدا نسبت می دهد ، بگو : اگر راست می گویید شما هم ده سوره همانند این سوره های دروغین بیاورید و تمام کسانی را که می توانید غیر از خدا برای این کار دعوت کنید .

اگر آنها دعوت شما را نپذیرند بدانید که با علم الهی نازل شده و هیچ معبودی جز او نیست ، به آنان بگو : آیا با این حال تسلیم می شوید ؟(12تا14)

(( دنیا داران دوزخی ))

کسانی که تنها زندگی دنیا و زینت آن را طالب باشند نتیجه و سود اعمالی که در دنیا انجام داده اند را بطور کامل به سوی خودشان بر می گردانیم و در دنیا به خواست مادی خود می رسند امّا این را نیز بدانید که در آخرت جز آتش سهمی نخواهند داشت و آنچه را در دنیا برای مقاصد دنیوی و غیر خدا انجام داده اند بر باد می رود و اعمال شان باطل می شود .(15تا16)

(( تاییدی دیگر بر حقانیت قرآن ))

آیا این پیامبری که دلیل آشکاری همچون قرآن از طرف پروردگارش دارد و بدنبال آن شاهدی از سوی او می باشد و پیش از آن کتاب موسی نیز که پیشوا و رحمت بود بر آن گواهی می دهد مانند کسانی است که چنین صفاتی را دارا نیست ؟

آن حقیقت خواهان و حق طلبان به او ایمان می آورند و هر کس از گروههای مختلف به او کافر شود آتش وعده گاه اوست ، بنابراین ای رسول ما تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از سوی پروردگارت ولی اکثر مردم ، ایمان نمی آورند .(17)

(( زیانکارترین مردم ))

چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا افترا می بندند ، آنان در روز رستاخیز بر پروردگارشان عرضه می شوند و کسانی که در دنیا شاهد بر اعمال آنها بوده اند می گویند : اینها همانها هستند که به پروردگار دروغ بستند ، لعنت خدا بر ظالمان باد .

آنها کسانی هستند که مردم را از راه خدا باز می دارند و راه حق را کج نشان می دهند و به سرای آخرت کافر هستند و هیچگاه در زمین توانایی فرار از سلطه و قدرت خدا را ندارند و جز خدا دوستان و پشتیبانی نمی یابند ، عذاب خدا برای  آنها مضاعف خواهد بود چون که هم خودشان گمراه بودند و هم دیگران را گمراه کردند .

آنها هرگز توانایی و تحمل شنیدن حق را نداشتند و حقایق را نمی دیدند آنان کسانی هستند که سرمایه وجود خود را از دست دادند و تمام معبودهای دروغین از نظرشان گم شدند و به همین دلیل ، مسلماً در سرای آخرت از همه زیانکارتر هستند .

آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسلیم بودند ، یاران بهشت هستند و جاودانه در آن خواهند ماند . حال این دو گروه مومن و منکر مانند حال نابینا و بینا ، شنوا و کر است آیا این دو همانند یکدیگرند ؟ آیا فکر نمی کنید ؟ (18تا24)

(( قسمتی دیگر از ماجرای قوم نوح ))

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم ، وی به آنها گفت : من برای شما بیم دهنده ای آشکارم ، جز الله را نپرسید که بر شما از عذاب روز دردناکی می ترسم .

اشراف کافر قومش در پاسخ وی گفتند : ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی بینیم و کسانی را که از تو پیروی کرده اند جز گروهی اراذل ساده لوح نمی یابیم ، و فضیلتی برای شما نسبت به خود مشاهده نمی کنیم بلکه شما را دروغگو تصور می کنیم .

نوح گفت : اگر من دلیل روشنی از پروردگار داشته باشم و از نزد خود رحمتی به من داده باشد که بر شما مخفی مانده باز هم رسالت مرا انکار می کنید ؟ آیا می توانم شما را به پذیرش این بیّنه مجبور سازم با اینکه شما آمادگی ندارید ؟

ای قوم من در برابر این دعوت اجر و پاداشی از شما نمی طلبم اجر من تنها بر خداست من پیروانم را طرد نمی کنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد و در قیامت دشمن من خواهند بود . چه کسی مرا در برابر مجازات خدا یاری می دهد آیا اندیشه نمی کنید . من هرگز به شما نمی گویم خزائن الهی نزد من است و نمی گویم غیب می دانم و نمی گویم من فرشته ام و نیز نمی گویم آنها که در نظر شما خوار می آیند ، خداوند خیری به آنها نخواهد داد ، خدا از دل آنها آگاه تر است . من اگر با این حال آنها را برانم در این صورت از ستمکاران خواهم بود .

گفتند : ای نوح ، با ما جرّ و بحث کردی و زیاد سخن گفتی ، اکنون اگر راست می گویی آنچه را به ما وعده می دهی از عذاب الهی بیاور .

نوح گفت : اگر خدا اراده کند خواهد آورد و شما قدرت فرار نخواهید داشت . اگر خداوند اراده کند که به خاطر گناهان تان شما را در گمراهی نگه دارد و من بخواهم شما را اندرز دهم ، اندرز من فایده ای بحال شما نخواهد داشت ، او پروردگار شماست و به سوی او بازگشت خواهید نمود .

ای پیامبر ! مشرکان می گویند محمد این سخنان را به دروغ به خدا نسبت داده ، بگو : اگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ولی من از گناهان شما بیزارم .(25تا35)

(( آغاز مجازات قوم نوح ))

به نوح وحی شد که جز آنها که تاکنون ایمان آورده اند ، دیگر هیچ یک از قوم تو ایمان نخواهد آورد ، بنابراین از کارهایی که می کنند غمگین مباش . و اکنون در حضور ما و طبق وحی ما کشتی بساز و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن که آنها غرق شدنی هستند .

او مشغول ساختن کشتی بود و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او گذشتند او را مسخره می کردند ولی نوح گفت : اگر ما را مسخره می کنید ما نیز شنا را همین گونه مسخره خواهیم کرد . به زودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد .

این گفتگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه فرمان ما فرا رسید و در تنور آتش ، آب جوشیدن گرفت که نشانه آغاز طوفان بود و ما به نوح گفتیم : از هر جفتی از حیوانات نر و ماده یک زوج در آن کشتی حمل کن ، و همچنین خاندانت را مگر آنها که قبلاً وعده هلاک آنان داده شده که همسر و یکی از فرزندانش بود و همچنین مومنان را .

امّا جز عده کمی به او ایمان نیآوردند ، نوح به یاران خود گفت : بنام خدا در کشتی سوار شوید و به هنگام حرکت و توقف آن ، بیاد او باشید که پروردگارم آمرزنده و مهربان است .

کشتی ، آنها را از لابلای امواجی همچون کوهها حرکت می داد ، در این هنگام ، نوح فرزندش را که در گوشه ای قرار داشت فریاد زد ، پسرم همراه من سوار شو و با کافران مباش .

گفت : به کوهی پناه می برم تا مرا از آب حفظ کند ، گفت : امروز هیچ حافظی در برابر فرمان خدا نیست مگر آن کس که او رحم کند ، در این هنگام ، موجی در میان آن دو حائل شد و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت .

پس از ماهها که کشتی در آبها سرگردان بود از سوی پروردگار به زمین گفته شد ، ای زمین آبت را فرو بر و ای آسمان از بارش خودداری کن و آب فرو نشست و کار پایان یافت و کشتی بر دامنه کوه جودی پهلو گرفت و در این هنگام گفته شد دور باد قوم ستمگر .

در این هنگام ، نوح به پروردگارش عرض کرد ، پروردگارا ، پسرم من از خاندان من است و وعده تو در مورد نجات خاندانم حق است و تو از همه حکم کنندگان برتری . خداوند فرمود : ای نوح او از اهل تو نیست ، او عمل غیر صالحی است ، بنابراین آنچه را از آن آگاه نیستی از من مخواه ، من به تو اندرز می دهم تا از جاهلان نباشی . عرض کرد : پروردگارا ، من به تو پناه می برم که از تو چیزی بخواهم که از آن آگاهی ندارم و هرگاه مرا نبخشی و بر من رحم نکنی از زیانکاران خواهم بود .

پس از آن به نوح گفته شد : ای نوح ، با سلامت و برکت از ناحیه ما بر تو و بر همه امت هایی که با تو می باشند فرود آی ، و امت هایی نیز می باشند که ما آنها را از نعمتها بهره مند می سازیم و سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها می رسد .

ای پیامبر ، اینها از خبرهای غیب است که به تو وحی می کنیم ، نه تو و نه قوم تو ، اینها را قبل از این نمی دانستید ، بنابراین صبر و استقامت کن که عاقبت از آن پرهیزکاران است .(36تا49)

(( گوشه ای دیگر از مبارزات هود))

ما به سوی قوم عاد ، برادر و دلسوزشان هود را فرستادیم ، او به آنان گفت : ای قوم من ، الله را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست ، شما فقط تهمت می زنید .

ای قوم من ، من از شما پاداشی نمی طلبم ، پاداش من فقط بر کسی است که مرا آفریده ، آیا نمی فهمید ؟ ای قوم من ، از پروردگارتان طلب آمرزش کنید ، سپس بسوی او بازگردید تا باران آسمانی را پی در پی بر شما بفرستد و نیروئی بر نیروی شما بیفزاید و روی از حق برنتابید و گناه نکنید .

گفتند : ای هود ، تو دلیلی برای ما نیاورده ای ، و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو رها نخواهیم ساخت و ما اصلاً به تو ایمان نمی آوریم . ما فقط درباره تو می گوییم بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده و عقلت را ربوده اند .

هود گفت : من خدا را به شهادت می طلبم ، شما نیز گواه باشید که من از آنچه غیر خدا است و شریک او قرار می دهید بیزارم . حال که چنین است همگی برای من نقشه بکشید و مرا مهلت ندهید ، امّا کاری از دستتان بر نمی آید چرا که من بر خدا که پروردگار من و شماست توکل کرده ام ، و هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه او بر وی تسلط دارد امّا سلطه ای همراه با عدالت ، چرا که پروردگار من بر صراط مستقیم است و اگر روی برگردانید من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم و خداوند گروه دیگری را جانشین شما می کند و شما کمترین ضرری به او نمی رسانید و پروردگار من حافظ و نگهبان همه چیز است .

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید ، هود و آنها را که به او ایمان آورده بودند به رحمت خود نجات بخشیدیم و آنها را از عذاب شدید رها ساختیم و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و رسولان او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق پیروی کردند .

بدنبال آنها در این جهان ، لعنت و نام ننگین و نفرین ماند و در قیامت گفته می شود بدانید که عاد نسبت به پروردگارشان کفر ورزیدند ، دور باد قوم هود از رحمت خدا و خیر و سعادت .(50تا60)

(( سرگذشت قوم ثمود ))

ما به سوی قوم ثمود ، برادر و دلسوزشان صالح را فرستادیم ، گفت : ای قوم من ، الله را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست ، اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذار نمود ، از او آمرزش بطلبید ، سپس بسوی او بازگردید که پروردگارم به بندگان خود نزدیک و اجابت کننده تقاضای آنهاست .

گفتند : ای صالح ، تو پیش از این مایه امید ما بودی ، آیا ما را از پرستش آنچه پدارنمان می پرستیدند نهی می کنی ؟ و ما در مورد آنچه که ما را به سوی آن دعوت می کنی در شک و تردید هستیم .

گفت : ای قوم من ، آیا اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم و رحمت او به سراغ من آمده باشد می توانم از فرمان او سرپیچی نمایم ؟ اگر چنین کنم چه کسی می تواند مرا در برابر وی یاری دهد ؟

در این صورت ، سخنان شما بر اطمینان من نسبت به زیانکار بودن تان می افزاید .

ای قوم من ، این ناقه خداوند است که برای شما دلیل و نشانه ای است ، بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود و هیچگونه آزاری به آن نرسانید که بزودی عذاب خدا ، شما را فرو خواهد گرفت .

امّا آنها آن را از پای در آوردند و او به آنها گفت : با این کارتان حجت بر شما تمام شد سه روز در خانه های تان از زندگی بهره مند گردید و بعد از آن ، عذاب الهی فرا خواهد رسید و این وعده ای است که دروغ نخواهد بود .

هنگامی که فرمان ما در مورد عذاب این قوم فرا رسید ، صالح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند به رحمت خود از عذاب و رسوایی آن روز نجات بخشیدیم چرا که پروردگارت قوی و شکست ناپذیر است . و آنها را که ستم کرده بودند صیحه آسمانی فرا گرفت و در خانه های شان از پا در افتادند و مردند ، آنچنان که گویی هرگز ساکن آن دیار نبودند ، بدانید قوم ثمود پروردگارشان را انکار کردند ، دور باد قوم ثمود از رحمت پروردگار .(61تا68)

(( ابراهیم و فرشتگان ))

فرستادگان ما ، با بشارت نزد ابراهیم آمدند و گفتند : سلام بر تو باد . او نیز گفت : سلام بر شما و طولی نکشید که گوساله بریانی برای آنها آورد .

هنگامی که مشاهده کرد آنها بسوی غذا دست دراز نمی کنند و از آن تناول نمی نمایند گمان کرد که آنها در مورد او قصد سوئی دارند و نمی خواهند از غذای او بخورند تا نان و نمک او را نخورده باشند . آنان را ناشناس دید و در دل احساس ترس نمود .

آنها به او گفتند : از ما نترس ما به سوی قوم لوط فرستاده شده ایم . و ما به او بشارت فرزند دادیم و همسرش ایستاده بود از این سخن خندید و تعجب نمود و او را به اسحاق و یعقوب بشارت دادیم . همسرش گفت : ای وای بر من ، آیا من فرزند می آورم در حالی که پیر زنم و این شوهرم پیر مردی است ، این خبر به راستی که چیز عجیبی است .

گفتند : از فرمان خدا تعجب می کنی ؟ این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است چرا که او حمید و مجید است .

هنگامی که ترس از ابراهیم فرو نشست و به او بشارت فرزند داده شد ، درباره قوم لوط و عفو آنها از عذاب با ما مجادله می کرد ، چرا که او بردبار و دلسوز و بازگشت کننده به سوی خدا بود .

ما به ابراهیم گفتیم : از این کار و تقاضا صرف نظر کن که فرمان پروردگارت فرا رسیده و عذاب الهی بطور قطع به سراغ آنها می آید و برگشت ندارد . (69تا76)

(( قوم لوط ))

هنگامی که فرستادگان ما به نزد لوط آمدند ، لوط از آمدن شان ناراحت شد و قلبش پریشان گردید و گفت : امروز روز سختی است . و قومش به سرعت به سراغ او آمدند – اینها قبلاً اعمال زشتی را با مردان انجام می دادند – لوط گفت : ای قوم من ، این دختران من برای شما پاکیزه اند با آنها ازدواج کنید و از این عمل زشت صرف نظر کنید و از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید . آیا در بین شما یک مرد رشید وجود ندارد . گفتند : تو که میدانی ما نسبت به دختران تو میل نداشته و به چنین حقی که در مورد دخترانت به ما می دهی نیز رغبتی نداریم و خوب می دانی که ما چه می خواهیم .

لوط گفت : ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم و با تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود تا از خود و میهمانانم دفاع می کردم .

فرشتگان گفتند : ای لوط ، ما رسولان پروردگار تو هستیم ، آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد در دل شب با خانواده ات از این شهر حرکت کن و هیچیک از شما پشت سرش را نگاه نکند مگر همسر تو که او هم به همان بلایی که آنان گرفتار می شوند گرفتار خواهد شد ، موعد آنها صبح است ، آیا صبح نزدیک نیست ؟

هنگامی که فرمان ما فرا رسید آن شهر و دیار را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ متشکّل از گل های متراکم بر روی هم بر آنها نازل نمودیم ، سنگهایی که نزد پروردگارت نشان دار بود و آن از ستمکاران دور نیست .(77تا83)

(( ماجرای شعیب و قوم او ))

ما به سوی مدین ، برادر و دلسوزشان ، شعیب را فرستادیم ، او گفت : ای قوم من ، الله را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست و پیمانه و وزن را کم نکنید و دست به کم فروشی نزنید . من خیر خواه شما هستم و من از عذاب روز فراگیر بر شما بیمناکم .

ای قوم من ، پیمانه و وزن را عادلانه و کامل بدهید و بر اشیا و اجناس مردم ، عیب نگذارید و از حق آنان نکاهید و در زمین فساد مکنید . سرمایه حلالی که خداوند برای شما باقی گذارده برایتان بهتر است ، اگر ایمان داشته باشید و من پاسدار شما و مامور به اجبارتان به ایمان آوردن شما نیستم .

گفتند : ای شعیب آیا نماز تو به تو دستور می دهد که ما آنچه را که پدرانمان می پرستیدند ترک گوییم ؟ و اموال مان را آنگونه که می خواهیم به مصرف نرسانیم ؟ تو مرد بردبار و رشیدی هستی . گفت : ای قوم من ، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم و رزق خوبی به من داده باشد آیا می توانم و یا شایسته بر خلاف فرمان او رفتار کنم ؟ من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم خودم مرتکب شوم ، من تا آنجا که توانایی داشته باشم جز صلاح ، چیزی نمی خواهم و توفیق من جز به یاری خدا نیست ، بر او توکل کردم و به سوی او بازگشتم .

ای قوم من ، دشمنی و مخالفت با من سبب نشود که شما نیز به همان سرنوشتی که قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح گرفتار شدند مبتلا شوید و آثار قوم لوط و عذابی که بر آنان فرود آمد چندان با شما فاصله ندارد . از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید که پروردگارم مهربان و دوستدار بندگان توبه کار است .

گفتند : ای شعیب ، بسیاری از آنچه را که می گویی ما نمی فهمیم ، و ما تو را در میان خود ضعیف می یابیم و اگر بخاطر احترام قبیله کوچکت نبود تو را سنگ باران می کردیم و تو در برابر ما قدرتی نداری .

گفت : ای قوم ، آیا قبیله کوچک من نزد شما از خداوند عزیزتر است در حالیکه فرمان او را پشت سر انداخته اید ؟ پروردگارم به آنچه انجام می دهید احاطه دارد و آگاه است . ای قوم هر کاری از دستتان ساخته است انجام دهید ، من هم اعمال خود را انجام خواهم داد و به زودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوار کننده به سراغ او می آید و چه کسی دروغگو است ، شما انتظار بکشید من هم در انتظارم .

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید شعیب و آنها را که به او ایمان آورده بودند به رحمت خود نجات دادیم و آنها را که ستم کردند صیحه آسمانی فرو گرفت و در دیار خود به رو بر خاک افتادند و نابود شدند . آنچنان که گویی هرگز از ساکنان آن دیار نبودند ، دور باد مدین از رحمت خدا همانگونه که قوم ثمود دور شدند .(84تا95)

(( فرعونیان در قیامت ))

ما موسی را با آیات و دلیل آشکار خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم ، امّا آنها از فرمان ، فرعون پیروی کردند در حالی که فرمان فرعون مایه رشد و نجات قومش نبود . او در روز قیامت پیشاپیش قومش خواهد بود و آنها را وارد آتش کند و چه جایگاه زشتی است برای انسان . آنها در این جهان و روز قیامت از رحمت خدا دور خواهند بود و چه عطای بدی به آنها داده می شود . (96تا99)

(( سرانجام ستمکاران ))

ای رسول ما ، این از خبرهای شهرها و آبادی ها است که ما برای تو بازگو می کنیم ، که بعضی هنوز پا بر جا هستند و بعضی درو شده و از بین رفته اند . ما به آنها ستم نکردیم بلکه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند و هنگامی که فرمان مجازات الهی فرا رسید خدایانی را که غیر الله می خواندند آنها را یاری نکردند و جز هلاکت بر آنها نافزودند و اینچنین است  مجازات پروردگار تو هنگامی که ساکنین شهرها و آبادی ها ظالم را مجازات می کند ، آری مجازات او دردناک و شدید است .

در این امور ، نشانه ای است برای کسی که از عذاب آخرت می ترسد ، همان روزی که مردم در آن جمع می شوند و روزی که همه آن را مشاهده می کنند و ما آن را جز تا زمان محدودی تاخیر نمی اندازیم .

آن روز که قیامت فرا رسید هیچکس جز به اذن پروردگار سخن نمی گوید ، گروهی از آنها شقاوتمند و گروهی سعادتمند هستند . امّا آنها که شقاوتمند شدند در آتشند ، و برای آنها ناله ها و فریادهای طولانی است . آنها تا آسمان و زمین باقی است جاودانه در آتش خواهند بود مگر آنچه پروردگارت بخواهد که او هر چه بخواهد انجام می دهد . امّا آنها که سعادتمند شدند ، آنها تا آسمانها و زمین برپاست در بهشت جاودانه خواهند ماند مگر آنچه پروردگارت بخواهد و اینها بخششی است قطع نشدنی .(100تا108)

(( در امر رسالتت استقامت کن ))

ای پیامبر ، شک و تردیدی در معبودهایی که آنها می پرستند بخود راه مده چون آنها نیز همانگونه این معبودها را پرستش می کنند که پدران شان قبلاً می پرستیدند و ما نصیب و کیفر این اعمال شان را بی کم و کاست خواهیم داد .

ما به موسی ، کتاب آسمانی دادیم ، امّا  در آن اختلاف کردند و اگر فرمان قبلی خدا در مورد آزمایش و اتمام حجت نبود ، در میان آنها داوری می شد ، و آنها هنوز هم در شکی آمیخته با سوءظن و بدبینی هستند و پروردگار تو سزای اعمال هر یک را بی کم و کاست به آنها خواهد داد ، او به آنچه عمل می کنند آگاه است .

بنابراین ، همانگونه که فرمان یافته ای با کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند استقامت کن و طغیان نکنید که خداوند آنچه را که انجام می دهید می بیند . هرگز تکیه بر ظالمان نکنید که موجب می شود آتش شما را فرو گیرد و در آن حال ، جز خدا هیچ ولی و سرپرستی نخواهید داشت و یاری نمی شوید .(109تا113)

(( نماز و صبر ))

ای رسول ما ، نماز را در دو طرف روز و اوائل شب بر پا دار ، چرا که حسنات ، سیئات و بدی ها را از بین می برند ، این تذکری است برای آنها که اهل تذکرند . و شکیبایی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد .(114تا115)

(( عامل ویرانی ها در دنیا ))

چرا در قرون و اقوام قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتی نبودند تا از فساد در زمین جلوگیری کنند ، همان هایی که ستم می کردند و از تنعّم و لذّت بردن پیروی کردند و گناهکار بودند و نابود شدند مگر اندکی از آنها که نجات شان دادیم .

و اینچنین نبوده و نخواهد بود که پروردگارت آبادی ها را به جرم ظلم و ستم ساکنان آنها نابود کند در حالی که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند .

و اگر پروردگارت می خواست همه مردم را امت واحده و بدون هیچگونه اختلاف قرار می داد ، امّا آنها همواره در اختلاف هستند مگر کسانی که پروردگارت به آنها رحم کند که بخاطر شایستگی و تمایل شان به راه راست آنان را آفریده و فرمان پروردگارت قطعی است که جهنم را از سرکشان و ظالمان جن و انس پر خواهم کرد .(116تا119)

(( سرگذشت پیشینیان و تاثیرات آن ))

ای پیامبر ، ما از اخبار پیامبران همه را برایت بازگو کردیم تا قلبت آرام و اراده ات قوی گردد و در این سرگذشتها برای مومنان نیز حق و موعظه و تذکر آمده است  و به آنها ایمان نمی آوردند بگو : هر چه در قدرت دارید انجام دهید ما هم انجام می دهیم و انتظار بکشید ما هم منتظریم .

و برای خداست غیب و اسرار نهان آسمانها و زمین و همه کارها به او باز می گردد ، او را پرستش کن و بر او توکل نما و پروردگارت از کارهایی که انجام می دهید غافل نیست .(120تا123)