بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر

المص ، ای پیامبر این قرآن کتابی است که بر تو نازل شده و نباید از ناحیه آن ، در سینه ات ناراحتی داشته باشی ، و هدف آن است که بوسیله آن ، همه مردم را از عواقب و اعمال نادرست شان بیم دهی و تذکری است برای مومنان .

ای مردم ، از چیزی که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید و از سرپرستان و معبودهای دیگر جز او پیروی نکنید امّا کمتر متذکر می شوید .

چه بسیار شهرها و آبادی ها که آنها  را بر اثر گناه فراوان هلاک کردیم و عذاب ما شب هنگام یا در روز ، هنگامی که استراحت کرده بودند به سراغ شان آمد . و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد ، سخنی نداشتند جز اینکه گفتند : ما ظالم بودیم ، ولی دیگر دیر شده بود .

بطور قطع ، از کسانی که پیامبران را به سوی آنها فرستادیم سوال خواهیم کرد و از پیامبران نیز سوال خواهیم کرد و مسلماً همه را از روی علم وسیع خود برای آنان ، شرح می دهیم و ما اصولاً غائب نبوده ایم ، و وزن کردن اعمال و سنجش ارزش آنها در آن روز ، حق است ، کسانی که میزانهای عمل آنها سنگین است رستگارانند و کسانی که میزانهای عمل آنها سبک است ، افرادی هستند که سرمایه وجود خود را به خاطر ظلم و ستمی که به آیات ما می کردند از دست داده اند . و ما تسلط و مالکیت و حکومت بر زمین را برای شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم ، اما کمتر شکرگزاری می کنید .(1تا10)

(( سرکشی ابلیس ))

ای آدمیان ! ما شما را آفریدیم ، سپس صورت بندی کردیم ، ما بعد از آفرینش آدم به فرشتگان گفتیم ، برای آدم خضوع کنید ، آنها سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود خداوند به او فرمود : ای ابلیس ! در آن هنگام که به تو فرمان سجده بر آدم دادم چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی ؟

گفت : من از او بهترم ، چون مرا از آتش آفریده ای و آدم را از خاک .

خدا گفت : از آن مقام و مرتبه ات فرو آی ، تو حق نداری در آن مقام و رتبه تکبّر بورزی ، از مقام قرب و منزلت من بیرون رو که از افراد پست و کوچکی . شیطان گفت : مرا تا روز رستاخیز مهلت ده و زنده بگذار .

خداوند فرمود : تو از مهلت داده شدگانی ، شیطان گفت : اکنون که مرا گمراه ساختی ، من بر سر راه مستقیم تو ، برای آنها کمین می کنم ، سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها ، به سراغ آنها روم و اکثر آنها را شکر گذار نخواهی یافت .

خداوند فرمود : از آن مقام ، با ننگ و عار و خواری بیرون رو ، و سوگند یاد می کنم که هر کس از آنها از تو پیروی کند جهنم را از شما همگی پر می کنم .

پس از آن به آدم گفتیم : ای آدم ، تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و از هر جا که خواستید بخورید امّا به این درخت نشوید که از ستمکاران خواهید شد . سپس شیطان ، آنها را وسوسه کرد تا آنچه را از اندام شان پنهان بود آشکار سازد و گفت : پروردگارتان ، شما را از این درخت ، نهی کرده مگر به خاطر اینکه اگر از آن بخورید فرشته خواهید شد یا جاودانه در بهشت خواهید ماند و برای آنها سوگند یاد کرد که من خیر خواه شما هستم .

و به این ترتیب آنها را با فریب از مقام شان فرود آورد ، و هنگامی که از آن درخت چشیدند ، اندام و عورت شان برای آنها آشکار شد و شروع به قرار دادن برگهای درختان بهشتی بر یکدیگر کردند و پروردگارشان ، آنها را ندا داد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و نگفتم شیطان برای شما دشمن آشکاری است ؟!

گفتند : پروردگارا ، ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود . فرمود : از مقام خویش فرود آیید در حالی که بعضی نسبت به بعضی دیگر ، دشمن خواهید بود و برای شما در زمین قرارگاه و وسیله بهره گیری تا زمانی معین خواهد بود . در آن زمین زنده می شوید و در آن می میرید و از آن در رستاخیز بیرون خواهید آمد .

ای فرزندان آدم ! لباسی برای شما فرو فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست و لباس پرهیزکاری بهتر است اینها همه از آیات خداست شاید متذکر نعمتهای او شوید .

از شیطان بر حذر باشید ، او شما را نفریبد – آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و لباس شان را از تن شان ، بیرون ساخت تا عورت شان را به آنها نشان دهد . چه اینکه او و همکارانش شما را می بینند و شما آنها را نمی بینید ، امّا بدانید ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند .

و هنگامی که کار زشتی انجام می دهند می گویند : پدران خود را بر این عمل دیدیم ، و خداوند به ما دستور داده است بگو : خداوند هرگز دستور به عمل زشت نمی دهد آیا چیزی بر خدا می بندید که نمی دانید .

ای پیامبر ، به آنها بگو : پروردگارم مرا به عدالت فرمان داده است و به شما امر می کند که در مسجد و به هنگام عبادت به سوی او رو کنید و او را بخوانید و دین خود را خالص گردانید و بدانید همانگونه که در آغاز ، شما را آفرید ، بار دیگر در رستاخیز باز می گردید . جمعی را هدایت کرده و گروهی را که شایستگی نداشته اند ، گمراهی بر آنها مسلم شده است . آنها کسانی هستند که شیاطین را بجای خداوند ، اولیای خود انتخاب کردند و چنین گمان می کنند که هدایت یافته اند .

ای فرزندان آدم ! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و با لباسی پاک و پاکیزه در مقابل خدا بایستید و از نعمتهای خدا بخورید و بیاشامید امّا اسراف نکنید که خداوند مسرفّان را دوست نمی دارد .

ای پیامبر ! به آنان بگو : چه کسی زینت الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است ؟ بگو : اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند ، اگر چه دیگران نیز از آن استفاده می کنند ولی در قیامت ، خالص برای مومنان خواهد بود ، این چنین آیات خود را برای کسانی که آگاهند شرح می دهیم .(11تا32)

به آنان بگو : خداوند ، تنها اعمال زشت را چه آشکار و چه پنهان حرام کرده است و همچنین گناه و ستم بدون حقّ ، و اینکه چیزی را که خداوند دلیلی برای آن نازل نکرده شریک او قرار می دهید و به خدا مطلبی نسبت می دهید که نمی دانید .

(( هر جمعیتی پایانی دارد ))

برای هر قوم و جمعیتی زمان و مدت معینی است و به هنگامی که مدت آنها فرا رسد نه ساعتی از آن تاخیر می کنند و نه بر آن پیشی می گیرند .(33تا4)

(( مواعظ ))

ای فرزندان آدم ! اگر رسولانی از خود شما به سراغ تان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند ، از آنها پیروی کنید زیرا آنها که پرهیزکاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند ، نه ترسی بر آنها هست و نه غمناک می شوند و آنها که آیات ما را تکذیب کنند و در برابر آن تکبر ورزند اهل دوزخند ، جاودانه در آن خواهند ماند . (35تا36)

(( ستمکارتر از همه ))

چه کسی ستمکارتر از آنها که بر خدا دروغ می بندند یا آیات او را تکذیب می نمایند ؟ آنها نصیب شان را از آنچه مقدر شده می برند و زمانی که فرشتگان ما که همان فرشتگان قبض ارواح هستند به سراغ آنها می روند تا جانشان را بگیرند از آنها می پرسند : کجا هستند معبودهایی که غیر از خدا می خواندید ؟

می گویند : آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند و بر ضد خود گواهی می دهند که کافر بودند . در روز قیامت خداوند به آنها می گوید : در صف گروههایی مشابه خود از جن و انس در آتش داخل شوید ، هر زمان ، گروهی وارد می شوند گروه دیگر را لعن می کنند تا همگی با ذلت در آن قرار گیرند . در این هنگام گروه پیروان ، درباره پیشوایان خود می گویند : خداوندا ! اینها بودند که ما را گمراه ساختند پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن . خداوند به آنها می گوید : برای هر کدام از شما عذاب مضاعف است ولی نمی دانید پیروان نیز اگر گرد پیشوایان ستمگر و گمراه را نگرفته بودند آنها قدرتی بر اغوای دیگران نداشتند و پیشوایان آنها به پیروان خود می گویند : شما امتیازی نسبت به ما ندارید پس بچشید عذاب الهی را در برابر آنچه انجام می دادید . (37تا39)

آنها که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آن تکبر ورزیدند ، درهای آسمانی بر روی روح و اعمال آنها گشوده نخواهد شد و هیچگاه داخل بهشت نمی شوند مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد که به هیچ وجه امکان ندارد ، این چنین گنه کاران را جزا می دهیم . برای آنها بسترهایی از آتش دوزخ و روی آنها پوشش هایی از آن است و این چنین ، ظالمان را جزا می دهیم .

اما کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند بدانند که هیچکس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی کنیم و اینان اهل بهشتند و در آن ، جاودانه خواهند ماند . ما از آنچه از کینه و حسد در دل دارند بر می کنیم تا در صفا و صمیمیت زندگی کنند و از زیر قصرها و درختان آنها نهرها جریان دارد و می گویند : سپاس مخصوص خداوندی است که ما را به این همه نعمتها رهنمون شد و اگر او ما را هدایت نکرده بود ، به اینها راه نمی یافتیم ، مسلماً فرستادگان پروردگار ما ، حق می گفتند . و در این هنگام ، ندا داده می شود که این بهشت را در برابر اعمالی که انجام می دادید به ارث بردید .

بهشتیان ، دوزخیان را صدا می زنند که ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود همه را حق یافتیم ، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق یافتید ؟ در این هنگام ندا دهنده ای در میان آنها ندا دهد که لعنت خدا بر ستمکاران باد . همانها که مردم را از یاد خدا باز می دارند و با القای شُبهات می خواهند آن را کج و معوج نشان دهند و آنان به آخرت کافر هستند .

در میان بهشتیان و دوزخیان حجاب و فاصله ای قرار دارد که اعراف نامیده می شود و بر این اعراف ، مردانی هستند که هر یک از دوزخیان و بهشتیان را به سیمای شان می شناسند و بهشتیان را صدا می زنند که درود خدا بر شما باد ، اینان هنوز داخل در بهشت نشده اند ، در حالی که امید آن را دارند . اینان ، زمانی که چشمشان به دوزخیان می افتد می گویند : پروردگارا ما را با این جمعیت ستمگر قرار مده . این مردان ، مردانی از دوزخیان را که از سیمای شان آنها را می شناسند صدا می زنند و می گویند : دیدید که گرد آوری شما از مال و ثروت و زن و فرزند و تکبّرهای شما به حالتان سودی نداد ؟

آیا اینها که در اعراف هستند ، همانها نیستند که شما سوگند یاد کردید که رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد ؟ در این وقت خداوند به آنها می فرماید : داخل بهشت شوید که نه ترسی دارید و نه غمناک می شوید .(40تا49)

دوزخیان ، بهشتیان را صدا می زنند و می گویند : بر ما رحمت آرید و مقداری آب ، یا از آنچه خدا به شما روزی داده بما ببخشید . آنها در پاسخ می گویند : خداوند ، اینها را بر کافران تحریم کرده است . همان کسانی که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا ، آنها را مغرور ساخت ، امروز ما آنها را فراموش می کنیم چون لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند .

ما برای آنان ، کتابی آوردیم که با آگاهی آن را شرح دادیم و این کتابی است که مایه هدایت و رحمت برای جمعیتی است که ایمان می آورند . آیا اینان انتظار دارند که سرانجام تهدیدهای الهی را مشاهده کنند و نیکوکاران و بدکاران مشخص شوند آنگاه ایمان بیاورند آن روز که این امر انجام گیرد ، ایمان شان نتیجه ای به حال آنها نخواهد داشت .

اکنون که در پیشگاه پروردگار قرار دارند آنها که پیامبران و آیات الهی را نادیده گرفته بودند می گویند : فرستادگان پرودگار ما به حق آمدند ، آیا امروز شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند ؟ و آیا ممکن است دوباره به دنیا باز گردیم و اعمالی غیر از اعمالی که انجام دادیم انجام دهیم ؟ و آنها سرمایه وجود خود را از دست دادند و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند همگی از نظرشان گُم می شوند .(50تا53)

(( دوران آفرینش ))

ای مردم ، پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز و یا شش دوران بیافرید ، سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت . با پرده تاریک شب ، روز را می پوشاند و شب به دنبال روز به سرعت در حرکت است ، و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید در حالیکه مسخر فرمان او هستند ، آگاه باشید که آفرینش و تدبیر جهان برای او و به فرمان اوست . پر برکت و زوال ناپذیر است خداوندی که پرودگار جهانیان است .(54)

(( مواعظ ))

ای اهل ایمان ، پروردگار خود را از روی تضرّع و در پنهانی بخوانید زیرا به اخلاص و دوری از ریا نزدیکتر است و از فرمان الهی تجاوز نکنید که او متجاوزان را دوست ندارد . و در زمین بعد از آنکه بوسیله پیامبران اصلاح شده است فساد مکنید و او را با بیم و امید بخوانید زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است .(55تا56)

(( خدا و قدرت او ))

ای مردم ! پروردگار شما کسی است که بادها را پیشاپیش باران رحمتش می فرستد تا زمانی که ابرهای سنگین بار را بر دوش خود حمل کنند در این هنگام ، آنها را به سوی سرزمین های مرده می فرستیم و به وسیله آن ، آب حیات بخش نازل می کنیم و با آن از هر گونه میوه ای از خاک تیره بیرون می آوریم ، و همین گونه که زمین های مرده را زنده کردیم ، مردگان را نیز در قیامت زنده می کنیم تا متذّکر شوید . بدانید که سرزمین پاکیزه و شیرین که گیاهش به فرمان پروردگار می روید مفید و با ارزش است ، اما در سرزمین های شوره زار و بد طینت جز گیاه نا چیز و بی ارزش از آن نمی روید ، اینگونه آیات را برای آنها که شکر گزارند بیان می کنیم . (57تا58)

(( قوم نوح و سرانجام آنان ))

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم ، او به آنها گفت : ای قوم من ، تنها خداوند یگانه را پرستش کنید که برای شما جز او معبودی نیست و اگر دیگری را بجای او بپرستید ، من از عذاب بزرگی بر شما می ترسم .

اما اشراف قومش به او گفتند : ما ترا در گمراهی آشکار می بینیم . نوح گفت : ای قوم من ، هیچگونه گمراهی در من نیست و من فرستاده پروردگار جهانیان هستم . رسالت های پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و خیر خواه شما هستم و از خداوند چیزهایی می دانم که شما نمی دانید .

آیا تعجب کرده اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان خودتان به شما برسد تا از عواقب اعمال خلاف ، بیم تان دهد ، پرهیزکاری کنید شاید مشمول رحمت الهی قرار گیرید . اما آنها ، سرانجام او را تکذیب کردند و ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند رهایی بخشیدیم و آنها که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم برای اینکه آنها جمعیتی نابینا و کور دل بودند . (59تا64)

(( گوشه ای از سرگذشت قوم هود ))

ما به سوی قوم عاد برادرشان ، هود را فرستادیم ، گفت : ای قوم من ، تنها خدا را پرستش کنید که غیر از او معبودی برای شما نیست ، آیا پرهیزکاری پیشه نمی کنید ؟ اشراف کافر قوم او ، گفتند : ما ترا در سفاهت و نادانی و سبک مغزی می بینیم و ما مسلماً ترا از دروغ گویان می دانیم . هود گفت : ای قوم من ، هیچگونه سفاهتی در من نیست و فرستاده ای از جانب پروردگار جهانیانم . رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و من خیر خواه امینی برای شما هستم .

آیا تعجب کرده اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان خودتان به شما برسد تا از مجازات الهی بیم تان دهد ، و به یاد آورید هنگامی را شما را جانشینان قوم نوح قرار داد و شما را از جهت خلقت ، گسترش داد و نیروی بدنی قوی و مجهز ساخت ، پس نعمتهای خدا را بیاد آورید ، شاید رستگار شوید .

گفتند : آیا به سراغ ما آمده ای تا تنها خدای یگانه را بپرستیم و آنچه را پدران ما می پرستیدند رها کنیم ، حال که چنین است آنچه از بلا و عذاب الهی به ما وعده می دهی بیاور اگر راست می گویی ؟

هود گفت : پلیدی و غضب پرودگار ، شما را فرا گرفته ، آیا با من در مورد نامهایی مجادله می کنید که به عنوان معبود و خدا ، شما و پدرانتان بر بتها گذارده اید ، در حالی که خداوند ، هیچ فرمانی درباره آن نازل نکرده است .

بنابراین ، شما منتظر باشید من هم با شما انتظار می کشم . سرانجام او و کسانی را که با او بودند به رحمت خود نجات بخشیدیم و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیآوردند قطع کردیم . (65تا72)

(( سرگذشت قوم ثمود ))

ما به سوی قوم ثمود ، برادرشان صالح را فرستادیم ، گفت : ای قوم من ، خدا را بپرستید که غیر از او معبودی برای شما نیست . دلیل روشنی از طرف پروردگار برای شما آمده ، این شتر الهی برای شما معجزه ای است ، او را به حال خود وا گذارید که در سرزمین خدا ، از علفهای بیابان بخورد و آن را آزار نرسانید که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت .

به خاطر بیاورید ، که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت ، که در دشت هایش قصرها برای خود بنا کنید و در کوهها برای خود خانه ها می تراشید ، بنابراین ، نعمتهای خدا را متذکر شوید و در زمین فساد نکنید .

اما اشراف متکبّر قوم او ، به مستضعفان که ایمان آورده بودند گفتند : آیا واقعاً شما یقین دارید ، صالح از طرف پروردگار خود فرستاده شده است ؟ آنها گفتند : ما به آنچه او بدان ماموریت یافته ایمان آورده ایم .

متکبران گفتند : ولی ما به آنچه شما به آن ایمان آورده اید کافریم . سپس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر پیچیدند و گفتند : ای صالح ، اگر تو از فرستادگان خدا هستی آنچه ما را به آن تهدید می کنی بیاور . سرانجام ، زمین لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان تنها جسم بی جانشان در خانه باقی مانده بود .

صالح از آنها روی برتافت و گفت : ای قوم ، من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و شرط خیر خواهی را انجام دادم ولی چه کنم که شما خیر خواهان را دوست ندارید . (73تا79)

(( سرگذشت قوم لوط ))

ای مردم ! ما سرگذشت قوم لوط را برای شما بازگو می نماییم ، آن زمان که لوط به قوم خود گفت : آیا عمل شنیعی انجام می دهید که احدی از جهانیان ، پیش از شما انجام نداده است ؟

آیا شما از روی شهوت زنان را رها کرده و به سراغ مردان میروید ؟ شما جمعیت تجاوز کاری هستید و پاسخ قومش این بود که به او گفتند : اینها را از شهر و آبادی خود بیرون کنید که اینها افراد متظاهری هستند . چون کار به اینجا رسید ما او و خاندانش را جز همسرش که با بازماندگان در شهر بود نجات بخشیدیم .

سپس چنان بارانی از سنگ بر آنها فرستادیم که همه آنها را نابود ساخت . اکنون بنگر سرانجام کار مجرمان به کجا کشید . (80تا84)

(( قوم شعیب در مدَیَن ))

ما به سوی شهر مدین ، برادرشان ، شعیب را فرستادیم . گفت : ای قوم من ، خدا را بپرستید که غیر از او معبودی ندارید ، دلیل روشنی برای شما از طرف پروردگارتان آمده است . بنابراین حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از اموال مردم ، چیزی نکاهید و در روی زمین ، بعد از آنکه توسط پیامبران اصلاح شده است فساد نکنید ، این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید .

ای قوم ، بر سر هر راه ننشینید که مردم با ایمان را تهدید کنید و مومنان را از راه خدا باز دارید و با القاء شبهات ، آن را کج و معوج نشان دهید و بخاطر بیاورید زمانی را که افراد کمی بودید و او شما را فزونی داد و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود ؟ و اگر طایفه ای از شما به آنچه من فرستاده  شده ام ایمان آورده اند و طایفه ای ایمان نیاورده اند ، صبر کنید تا خداوند ، میان ما داوری کند که او بهترین داوران است .

اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند : ای شعیب سوگند یاد می کنیم که تو و کسانی را که به تو ایمان آورده اند از شهر و آبادی خود بیرون خواهیم کرد یا به آیین ما باز گردید . پیروان شعیب گفتند : آیا می خواهید ما را بازگردانید اگر چه مایل نباشیم ؟

اگر ما به آیین شما بازگردیم ، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده ، به خدا دروغ بسته ایم و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد ، چون علم پروردگار ما به همه چیز احاطه دارد ، تنها بر خدا توکل کردیم ، پروردگارا میان ما و قوم ما به حق داوری کن که تو بهترین داورانی .

آن اشراف زورمند از قوم شعیب که کافر شده بودند به پیروان شعیب گفتند : اگر از شعیب پیروی کنید زیان خواهید کرد . سپس زمین لرزه آنها را فرو گرفت و صبحگاهان اجسادی بی جان در خانه هاشان مانده بودند . آنها که شعیب را تکذیب کردند آنچنان نابود شدند که گویا هرگز در آن خانه ها سکنی نداشتند ، آنها که شعیب را تکذیب کردند زیانکار بودند .

پس از آن ، شعیب از آنها روی برتافت و گفت : من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و خیر خواهی نمودم با این حال چگونه بر حال قوم بی ایمان تاسف بخورم ؟ (85تا93)

(( مجازات بعد از هشدار است ))

ما ، در هیچ شهر و آبادی ، پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به نارحتی ها و خسارت ها گرفتار ساختیم تا شاید به خود آیند و به سوی خدا باز گردند . پس از آن ، هنگامی که این هشدارها در آنها اثر نگذاشت بجای ناراحتی ها و کمبودها ، فراوانی نعمت و رفاه قرار دادیم آنچنان که فزونی گرفتند و نه تنها به وسیله این نعمات فراوان به خدا روی نیآوردند بلکه گفتند : پدران ما نیز مانند ما به این مشکلات دچار شدند پس جای نگرانی برای ما نیست . ما نیز چون کارشان بدینجا رسید ناگهان آنها را به خاطر اعمال شان گرفتیم و مجازات نمودیم .(94تا95)

(( تقوی برکات آسمان را نازل می کند ))

اگر مردمی که در شهرها و آبادی ها زندگی دارند ایمان آورده و تقوی پیشه کرده بودند برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم ولی ، آنها حقایق را تکذیب کردند ، ما هم آنان را به کیفر اعمال شان مجازات کردیم .

آیا اهل این آبادی ها از این که عذاب ما شبانه در حالی که در خواب هستند و یا در روز در حالی که سرگرم بازی هستند به سراغ شان بیاید ایمن هستند . آیا آنها از مکر الهی غافلند در حالی که از مکر و مجازات خدا جز زیانکاران خود را ایمن نمی دانند و صالحان و متقّیان همیشه در حال بیم و امید هستند . آیا کسانی که بعد از صاحبان قبلی زمین وارث آن می شوند عبرت نمی گیرند که اگر بخواهیم آنها را نیز به گناهان هلاک می کنیم و بر دلهایشان مُهر می زنیم تا صدای حق را نشنوند .

ای پیامبر ! اینها آبادی هایی است که اخبار آن را برای تو شرح می دهیم آنها چنان لجوج بودند که به آنچه قبلاً تکذیب کرده بودند ایمان نمی آوردند این چنین خداوند بر دلهای کافران مُهر می نهد و بر اثر لجاجت و ادامه گناه حس تشخیص را از آنها سلب می کند و اکثر آنها را بر سر پیمان خود ندیدیم و اکثر آنها را فاسق و گنه کار یافتیم .(96تا102)

(( موسی و فرعون ))

ما ، بعد از آن پیامبران ، موسی را با آیات خویش به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم . امّا آنها با عدم پذیرش این آیات ، بر آن ظلم کردند . ببین عاقبت مفسدان به کجا کشید .

موسی گفت : ای فرعون من فرستاده ای از طرف پروردگار جهانیانم . سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم ، من دلیل روشنی از پروردگارتان برای شما آورده ام ، بنابراین ، پسران اسراییل را با من بفرست . فرعون گفت : اگر نشانه ای آورده ای ارائه بده اگر از راستگویانی .

ناگهان موسی عصای خود را افکند و اژدهای آشکاری شد و دست خود را از گریبان بیرون آورد سفید و درخشان برای بینندگان بود . اطرافیان فرعون گفتند : بدون تردید این مرد ساحر دانایی است که می خواهد شما را از سرزمین تان بیرون کند ، نظر شما چیست ؟

سرانجام بعد از مشورت ، همگی به فرعون گفتند : جریان کار او و برادرش را به تاخیر انداز و جمع آوری کنندگان را به همه شهرها بفرست .

تا هر ساحر دانا و کار آزموده ای را به خدمت تو بیاورند . ساحران ، نزد فرعون آمدند و گفتند : آیا اگر ما پیروز گردیم اجر و پاداش مهمی خواهیم داشت ؟ گفت : آری ، شما از مقربان خواهید بود . ساحران گفتند : ای موسی یا تو بیفکن یا ما بیفکنیم .(103تا115)

گفت : شما بیفکنید ، و هنگامی که وسایل سحر خود را افکندند مردم را چشم بندی کردند و ترسانیدند و سحر عظیمی بوجود آوردند و به موسی وحی کردیم که عصای خود را بیفکن ، ناگهان بصورت مار عظیمی در آمد و وسایل دروغین آنها را به سرعت برگرفت .

در این موقع ، حق آشکار گردید و آنچه آنها ساخته بودند باطل شد و ساحران در آنجا مغلوب و خوار و حقیر شدند . ساحران به سجده افتادند و گفتند : ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم . پروردگار موسی و هارون .

فرعون گفت : آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید حتماً این توطئه ای است که در این شهر و دیار چیده اید تا اهلش را از آن بیرون کنید ولی به زودی خواهید دانست . سوگند می خورم که دستها و پاهای شما را بطور مخالف قطع کنم سپس همگی شما را به دار می آویزم . ساحران گفتند : مهم نیست ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم . تنها ایراد تو به ما این است که ما به آیات پروردگار خویش هنگامی که برای ما آمد ایمان آورده ایم ، بار الها پیمانه صبر و استقامت را تا آخر بر ما بریز و ما را مسلمان بمیران .(116تا126)

اشراف قوم فرعون ، به او گفتند :  آیا موسی را رها می کنی که در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را رها سازند ، گفت : به زودی پسران شان را می کشیم و دختران شان را زنده نگه می داریم تا خدمت ما کنند و ما بر آنها کاملاً مسلط هستیم . موسی به قوم خود گفت : از خدا یاری جویید و استقامت پیشه کنید که زمین از آن خداست و آن را به هر کس بخواهد و شایسته بداند واگذار می کند و سرانجام نیک برای پرهیزکاران است .

قوم موسی به او گفتند : پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم و هم اکنون پس از آمدنت نیز آزار می بینیم . موسی به آنها گفت : امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را در زمین جانشین آنها سازد و بنگرد چگونه عمل می کنید ؟

ما نزدیکان فرعون و قوم او را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکر گردند . امّا آنها نه تنها پند نگرفتند بلکه هنگامی که نیکی و نعمت به آنها می رسید می گفتند : به خاطر خود ماست ولی موقعی که بدی و بلا به آنها می رسید می گفتند : از شومی موسی و کسان اوست . آگاه باشید که سرچشمه همه این فال های بد نزد خداست و شما را بخاطر اعمال بدتان کیفر می دهد امّا اکثر آنها نمی دانند .

قوم موسی در جواب دعوت موسی گفتند : هر زمان ، آیتی برای ما بیاوری که سحرمان کنی ما به تو ایمان نمی آوریم ، سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم . طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه ها و خون را که نشانه هایی از هم جدا بودند بر آنها فرو فرستادیم ولی باز بیدار نشدند و تکبّر ورزیدند و جمعیت گنهکاری بودند .

اینان ، هنگامی که بلا بر سر آنها مسلط می شد می گفتند : ای موسی از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده رفتار کند ، اگر این بلا را از ما مرتفع سازی ، قطعاً به تو ایمان می آوریم و پسران اسراییل را با تو خواهیم فرستاد .

امّا هنگامی که بلا را پس از مدت معینی که به آن می رسیدند از آنها بر می داشتیم پیمان خویش را می شکستند . سرانجام ما از آنها انتقام گرفتیم و آنها را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند .

ما مشرق ها و مغرب های پر برکت زمین را به آن قوم تضعیف شده واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر پسران اسراییل بخاطر صبر و استقامتی که نشان دادند ، تحقق یافت و آنچه فرعونیان از کاخهای مجلل می ساختند و آنچه از باغات دار بست دار ساخته بودند در هم کوبیدیم .(127تا137)

ما پسران اسراییل را از دریا عبور دادیم و در مسیر خود به جمعیتی رسیدند که اطراف بتهای شان با تواضع و خضوع ، گرد آمده بودند . در این هنگام پسران اسراییل به موسی گفتند : تو هم برای ما معبودی قرار ده همانگونه که آنها معبودان و خدایان دارند . موسی گفت : شما جمعیتی جاهل و نادان هستید .

اینها را که می بینید ، سرانجام کارشان نابودی است . آنچه انجام می دهند باطل و بیهوده است . سپس گفت : آیا غیر از خداوند معبودی برای شما بطلبم ، خدایی که شما را بر جهانیان و مردم عصرتان برتری داد . بخاطر بیاورید زمانی را که از چنگال کسان فرعون نجات تان بخشیدیم آنها که مرتّباً شما را شکنجه می دادند پسرا ن تان را می کشتند و زنان تان را برای خدمتکاری زنده می گذاشتند و در این کار ، آزمایش بزرگی از ناحیه خدا برای شما بود .(138تا141)

(( وعده خدا با موسی ))

ما با موسی ، سی شب در کوه طور وعده گذاردیم و برای آزمایش قوم او ، ده شب بر آن افزودیم و به این ترتیب میعاد پروردگارش با او چهل شب شد . هنگامی که موسی می خواست به کوه طور برود به برادرش هارون گفت : جانشین من در میان قوم من باش و آنها را اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی منما .

و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت ، عرض کرد پروردگارا خودت را به من نشان ده تا تو را ببینم . گفت : هرگز مرا نخواهی دید ، ولی به کوه بنگر اگر در جای خودت ثابت ماند مرا خواهی دید ، امّا هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد آن را همسان زمین قرار داد و موسی مدهوش بر زمین افتاد ، موقعی که به هوش آمد ، عرض کرد : خداوندا منزهی تو از این که قابل مشاهده باشی من بسوی تو بازگشتم و من نخستین مومن هستم .

خداوند به موسی گفت : ای موسی ! من تو را بر مردم با رسالتهای خویش و سخن گفتنم با برگزیدم ، پس آنچه را به تو داده ام بگیر و از شکر گزاران باش . و برای او در الواح اندرزی از هر موضوع نوشتیم و بیانی از هر چیز کردیم . پس آن را با جدّیت بگیر و به قوم خود بگو : به نیکوترین آنها عمل کنند و آنها که به مخالفت برخیزند کیفرشان دوزخ است و به زودی این دار فاسقان را به شما نشان خواهیم داد .(142تا145)

ما به زودی ، کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبر می ورزند از ایمان آوردن به آیات خود منصرف می سازیم بطوری که اگر هر آیه و نشانه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند و اگر راه هدایت را ببینند راه خود را انتخاب نمی کنند و اگر طریق گمراهی را ببینند راه خود را انتخاب می کنند همه اینها به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند . و کسانی که آیات ما و لقای رستاخیز را تکذیب و انکار کردند اعمال شان نابود می گردد آیا جز آنچه را عمل کرده اند پاداش داده می شوند .

چون موسی بعد از سی روز که وعده داده بود به میام قوم خود باز نگردید قوم او از زیور آلات خود ، گوساله ای ساختند ، جسد بی روحی بود که صدای گاو داشت ، آیا آنها نمی دیدند که با آنان سخن نمی گوید و به راه راست هدایت شان نمی کند ، آن را خدای خود انتخاب کردند و ظالم بودند .

و هنگامی که حقیقت را دریافتند و متوجه گمراهی خود شدند گفتند : اگر پروردگار ما ، به ما رحم نکند و ما را نیامرزد به طور قطع از زیانکاران خواهیم بود . موسی پس از بازگشت در حالی که غضبناک و اندوهگین بود گفت : پس از من بد جانشین برایم بودید و آیین مرا ضایع کردید . آیا در فرمان پروردگارتان و تمدید میعاد او در قضاوت عجله نمودید ؟ سپس الواح را افکند و سر برادر خود را گرفت و با عصبانیت به سوی خود کشید ، او گفت : فرزند مادرم ، این گروه مرا در فشار گذاردند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند ، بنابراین کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با ستمگران قرار مده . موسی گفت : پروردگارا ، من و برادرم را بیامرز و ما را در رحمت خود داخل کن که تو مهربان ترین مهربانانی .

خداوند فرمود : آنها که گوساله را معبود خود انتخاب کردند به زودی خشم پروردگار و ذلّت در زندگی دنیا به آنها می رسد و این چنین ، کسانی را که بر خدا افترا می بندند کیفر می دهیم . و آنها که گناه کنند و بعد از آن توبه نمایند و ایمان آورند امید عفو او را دارند زیرا پروردگار تو در پی آن آمرزنده و مهربان است .

هنگامی که خشم موسی فرو نشست ، الواح تورات را بر گرفت که در نوشته های آن هدایت و رحمت برای آنها که از پروردگارشان می ترسند و از مخالفت فرمانش بیم دارند وجود داشت .

موسی هفتاد تن از مردان قوم خود را برای میعادگاه ما برگزید ، و هنگامی که بخاطر تقاضای رویت خدا از طرف قوم موسی زمین لرزه آنها را فرا گرفت و هلاک شدند ، موسی گفت : پروردگارا ! اگر می خواستی می توانستی آنها و مرا پیش از این هلاک کنی ، آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده اند مجازات و هلاک می سازی ؟ این جز آزمایش تو چیز دیگری نیست که هر کس را بخواهی و مستحق بدانی گمراه می سازی و هر کی را بخواهی و شایسته بدانی هدایت می کنی ، تو ولی و سرپرست مایی ، ما را بیامرز و بر ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگانی . و برای ما در این دنیا و سرای دیگر نیکی مقرر دار ، چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کرده ایم .

خداوند گفت : مجازاتم را به هر کس بخواهم می رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته و آن را برای آنها که پرهیزکارند و زکات می پردازند و آنها که به آیات ما ایمان می آورند ، مقرر خواهم داشت .(146تا156)

(( از چنین پیامبری پیروی کنید ))

ای کسانی که ایمان آورده اید ، بدانید ، آنها که از فرستاده خدا پیامبر اُمی محمد (ص) پیروی می کنند ، همان کسی که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند و آنها را به معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد ، پاکیزه ها را برای آنها حلال می شمرد ، ناپاکیها را تحریم می کند ، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود از دوش و گردن شان بر می دارد ، آنها که به او ایمان آوردند و حمایتش کردند و یاریش نمودند و از نوری که با او نازل شده پیروی کردند آنان رستگارانند .(157)

(( دعوت جهانی پیامبر ))

ای پیامبر به مردم بگو : ای مردم ! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم ، همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست ، معبودی جز او نیست ، زنده می کند و می میراند ، پس به خدا و فرستاده اش ایمان بیاورید ، آن پیامبر درس نخوانده ای که ایمان به خدا و کلماتش دارد و از او پیروی کنید تا هدایت یابید .(158)

(( نعمتهای خدا بر فرزندان اسراییل ))

گروهی از قوم موسی به سوی حق هدایت می نمایند و به حق و عدالت حکم می کنند . ما آنها را به دوازده گروه که هر یک شاخه ای از دودمان اسراییل بودند تقسیم کردیم .

زمانی که موسی در بیابان برای قومش تقاضای آب نمود به او وحی نمودیم که عصای خود را بر سنگ بزن ، چون چنین کرد ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون ریخت آن چنان که هر گروه چشمه خود را می شناختند و ابر را بر سر آن سایبان ساختیم و بر آنها (( من )) و (( سلوی )) فرستادیم و به آنان گفتیم از روزی های پاکیزه که به شما داده ایم بخورید و سپاس خدا را بجای آورید ولی آنها نافرمانی و ستم کردند ، امّا آنها به ما ستم نکردند لکن به خودشان ستم نمودند .(159تا160)

(( ستمکاران فرزندان اسراییل ))

ما به قوم فرزندان اسراییل گفتیم ، در قریه خانه مقدّس ساکن شوید و از هر جا و به هر کیفیت که خواستید از نعمتهای آن بخورید و بهره گیرید و بگویید : خداوندا گناهان ما را بریز و از در خانه مقدّس با تواضع وارد شوید ، که اگر چنین کنید گناهان شما را می بخشیم و نیکوکاران را پاداش بیشتر خواهیم داد .

امّا گروهی از آنها بر خویش ستم روا داشتند ، این سخن و آن برنامه ها را دگرگون ساختند و غیر از آنچه به آنها گفته شده بود انجام دادند لذا بخاطر ستمی که روا داشتند بلایی از آسمان بر آنها فرستادیم .(161تا162)

(( آزمایش بزرگ برای فرزندان اسراییل ))

ای پیامبر ، سرگذشت اهالی شهری که در ساحل دریا بود از یهودیان بپرس . هنگامی را که آنها را در روز شنبه مجاز به گرفتن ماهی نبودند ، همان روزی که ماهیان دریا آشکار می شدند امّا در غیر روز شنبه کمتر به سراغ آنها می آمدند ، اینگونه به چیزی آنها را آزمایش کردیم که در برابر آن نافرمانی می نمودند .

پس از این نافرمانی ، گروهی از فرزندان اسراییل این گنه کاران نافرمان را اندرز دادند ، امّا گروهی دیگری به آنها گفتند : چرا جمعی گنه کار را که سرانجام ، خداوند آنها را هلاک خواهد کرد و یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت اندرز می دهید ؟

آنها در جواب گفتند : این اندرزها برای اعتذار و رفع مسئولیت در پیشگاه پروردگار شماست ، به علاوه شاید آنها بپذیرند و تقوی پیشه کنند . امّا هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند ، نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و آنها را که ستم کردند به خاطر نافرمانی شان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم و به جرم این سرکشی و نافرمانی به آنها گفتیم : به شکل میمونها در آیید و رانده شوید .(163تا166)

(( پراکندگی قوم یهود ))

ای پیامبر ! آگاه باش که پروردگارت به قوم یهود اعلام کرد تا دامنه قیامت کسی را بر آنها مسلط خواهد ساخت که آنها را بطور مداوم در عذاب و سختی قرار دهد ، زیرا پروردگارت ، مجازاتش سریع و در عین حال در مقابل توبه کاران آمرزنده و مهربان است ما آنان را به صورت گروههایی در زمین پراکنده ساختیم ، گروهی از آنها صالح و گروهی نا صالح هستند و آنها را به نیکی ها و بدی ها آزمودیم شاید بازگردند .

بعد از آن ، فرزندانی ، جانشین آنها شدند که وارث کتاب آسمانی تورات گشتند ، امّا با این حال متاع این دنیای پست را گرفته و گفتند : اگر ما گنهکاریم ، خداوند به زودی ما را می بخشد ، ما از کرده خویش پشیمانیم . امّا اگر متاع دیگری همانند آن به دستشان بیفتد آن را می گیرند و باز حکم خدا را پشت سر می افکنند .

آیا پیمان کتاب خدا از آنها گرفته نشده که بر خدا دروغ نبندند و جز حق نگویند در حالی که آنان بارها آن را خوانده اند . بدانید سرای آخرت برای آنها که پرهیزگاری پیشه کنند بهتر است آیا نمی فهمید ؟

آنانکه به کتاب خدا تمسک جویند و نماز را بر پا دارند پاداش بزرگی خواهند داشت زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد .

اینان از نژاد همانهایی هستند که کوه طور را بر فراز آنها همچون سایبانی بلند کردیم ، آن چنان که گمان کردند بر آنها فرود خواهد آمد و در آن حال از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم آنچه را از احکام و دستورات به شما داده ایم با قدرت و جدیّت بگیرید و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید و عمل کنید تا پرهیزگار شوید .(167تا171)

(( پیمان نخستین در عالم ذر ))

ای پیامبر ! بیاد بیاور زمانی را که پروردگارت بر اساس فطرت از پشت و صلب فرزندان آدم ، ذریه آنها را بر گرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود : آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند آری ، گواهی می دهیم .

و خداوند فرمود : این عمل برای این است که در روز رستاخیز نگویید ما از این پیمان فطری توحید و خداشناسی بی خبر بودیم و یا نگویید پدران ما ، قبل از ما بت پرستی را اختیار کردند و ما هم فرزندانی بعد از آنها بودیم و چاره ای جز پیروی از آنها نداشتیم ، آیا ما را به آنچه باطل گرایان انجام دادند مجازات می کنی ؟ ما این چنین آیات را توضیح می دهیم ، شاید به سوی حق باز گردند .(172تا174)

(( گمراهی پس از هدایت ))

ای پیامبر ! بخوان برای مردم ، سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم و این آیات و علوم الهی چنان به او احاطه داشت که همچون پوست تن او شده بود ، امّا سرانجام از دستور آن آیات خارج شد و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد . و اگر می خواستیم مقام او ( بلعم باعورا ) را به این آیات و علوم و دانش ها بالا می بردیم ، امّا در هدایت مردم ، اجبار بر خلاف سنت ماست و ما او را به حال خود رها کردیم ، او همچون سگ هاری است که اگر به او حمله کنی دهانش را باز و زبانش را بیرون خواهد کرد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین عمل را می کند . این مثل جمعیتی است که آیات ما را تکذیب کردند ، این داستانها را برای آنها بازگو کن شاید بیندیشند و بیدار شوند چه بد مثلی دارند گروهی که آیات ما را تکذیب کردند ولی آنها به خودشان ستم می کردند . آن کس را که خدا هدایت کند هدایت یافته واقعی اوست و آنها را که به خاطر اعمال شان گمراه سازد زیانکاران واقعی هستند . (175تا178)

(( آنها که از حیوان پست ترند ))

بطور قطع و مسلّم ، گروه بسیاری از جن و انس را که آفریده ایم در روز قیامت روانه دوزخ خواهند شد ، چون آنها دلها و عقل هایی دارند که با آن اندیشه نمی کنند و نمی فهمند ، چشم هایی دارند که با آن نمی بینند و گوشهایی دارند که با آن نمی شنوند ، آنها همچون چهار پایانند بلکه گمراه ترین اینان همان غافلانند چون از این همه امکانات برای هدایت خود استفاده نمی کنند . (179)

(( نامهای خدا ))

برای خدا نامهای نیکی است ، خدا را با آن بخوانید و آنها را که در اسماء خدا تحریف بوجود می آورند و نام او را بر دیگران می نهند و شریک برایش قائل می شوند را رها سازید . آنان به زودی جزای اعمالی را که انجام می دادند می بینند . امّا از آنهایی که آفریده ایم گروهی هستند که دیگران را به حق هدایت می کنند و به حق اجرای عدالت می نمایند .(180تا181)

(( عذاب تدریجی ))

آنها که آیات ما را تکذیب کردند ، تدریجاً از آن راه که نمی دانند گرفتار مجازات شان خواهیم کرد و به آنها مهلت می دهیم تا مجازات شان دردناکتر باشد زیرا طرح و نقشه من قوی و حساب شده است و هیچکس را قدرت فرار از آن نیست .(182تا183)

(( تهمت های ناروا بر پیامبر ))

چرا بت پرستان تفکر نمی کنند که همنشین شان هیچگونه آثاری از جنون ندارد و این چنین تهمت ناروایی به او می زنند ، او تنها بیم دهنده آشکاری است که مردم را متوجه مسئولیت های شان می نماید .

چرا آنها در حکومت و نظام آسمانها و زمین و آنچه را خدا آفریده است نظر نمی کنند و اندیشه نمی کنند که شاید پایان زندگی آنها نزدیک شده باشد ، اینان اگر به قرآن ایمان نیاورند پس به کدام سخن بعد از آن ایمان خواهند آورد ؟

هر کس را خداوند به جرم اعمال زشتش گمراه سازد هدایت کننده ای ندارد و آنها را در طغیان و سرکشی شان رها می سازد تا سرگردان شوند .(184تا186)
(( قیامت کی بر پا می شود ؟))

ای پیامبر ! از تو سوال می کنند که وقوع قیامت در چه زمانی است ؟ بگو : علمش نزد پروردگار من است و هیچکس جز او نمی تواند وقت آن را آشکار سازد امّا قیامت حتی در آسمانها و زمین سنگین و پر اهمیت است و جز بطور ناگهانی به سراغ شما نمی آید ، باز از تو سوال می کنند که گویی تو از زمان آن باخبری . بگو : علمش تنها نزد خداست ولی بیشتر مردم نمی دانند .(187)

(( اسرار غیب مختص خداست ))

ای پیامبر ! بگو : من مالک سود و زیان خویش نیستم مگر آنچه را خدا بخواهد و از اسرار نهان نیز با خبر نیستم مگر آنچه خدا اراده کند ، و اگر ار غیب با خبر بودم منافع فراوانی برای خود فراهم می ساختم و هیچ بدی و زیانی به من نمی رسید ، من فقط بیم دهنده و بشارت دهنده ام برای جمعیتی که ایمان می آورند .(188)

(( کفران نعمت ))

پروردگار شما ، همان خدایی است که شما را از نفس واحدی آفرید و همسرش را از جنس او قرار داد تا در کنار او بیاساید ، سپس هنگامی که با او نزدیکی کرد حملی سبک برداشت که با وجود آن به کارهای خود ادامه می داد و چون سنگین شد هر دو از خداوند و پروردگار خویش خواستند تا فرزند صالحی به آنها دهد و گفتند : اگر فرزند صالحی به ما دهی از شاکران خواهیم بود .

امّا گروهی از میان شما هنگامی که فرزند صالحی به آنها داد موجودات دیگر را در این موهبت موثر دانستند و برای خدا شریکانی در این نعمت که به آنها بخشیده بود قائل شدند خداوند برتر است از آنچه شریک او قرار می دهند .

آیا اینان موجوداتی را شریک او قرار می دهند که چیزی را نمی آفرینند و خودشان مخلوقند ؟ و نه می توانند آنها را یاری کنند و نه خودشان را یاری دهند و هرگاه آنها را به سوی هدایت ، دعوت کنید ، از شما پیروی نمی کنند . برای آنها تفاوت نمی کند چه آنها را دعوت کنید و چه خاموش باشید .

بدانید ، آنهایی را که غیر از خدا می خوانید و پرستش می کنید موجودات و بندگانی همچون خود شما هستند و اگر راست می گویید آنان را بخوانید باید به شما پاسخ دهند . آیا آنها پاهایی دارند که با آنها راه بروند و یا دست هایی دارند که با آن چیزی را بگیرند و یا چشمهایی دارند که با آن ببینند و یا گوشهایی دارند که با آن بشنوند مسلماً چنین نیستند . ای پیامبر به آنان بگو : این بت هایی را که شریک خدا قرار داده اید بر ضد من بخوانید و برای من نقشه بکشید و لحظه ای مهلت ندهید تا بدانید کاری از آنها ساخته نیست .

امّا ولی و سرپرست من ، خدایی است که این کتاب را نازل کرده است و او سرپرست همه صالحان است . و کسانی را که شما جز او می خوانید نه ، می توانند شما را یاری کنند و نه حتی خودشان را کمک کنند . و اگر از آنها هدایت بخواهید سخنان تان را نمی شنوند و آنها را می بینی که به تو نگاه می کنند امّا در حقیقت گویا تو را نمی بینند .

با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و آنها را به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان و هرگاه وسوسه ای از شیطان به تو رسید به خدا پناه ببر که او شنونده و داناست . پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند ، خدا را بیاد آورند راه حق را می بینند و دیده بصیرت پیدا خواهند کرد .

اما افراد گنهکار بوسیله برادران شان از جن و انس و شیاطین وسوسه می شوند و اینان آنها را در گمراهی پیش می برند و باز نمی ایستند . اینها زمانی که در نزول آیات ، تاخیر رخ می دهد به تو می گویند : چرا خودت آیه ای برای ما نمی آوری ؟ بگو : من تنها از چیزی پیروی می کنم که بر من وحی می شود . این آیات قرآن وسیله بینایی از طرف پروردگارتان و مایه هدایت و رحمت است برای جمعیتی که ایمان می آورند .

ای اهل ایمان ، هنگامی که قرآن خوانده شود گوش فرا دهید و خاموش باشید تا مشمول رحمت خدا شوید . ای پیامبر ! پروردگارت را در دل خود و از روی تضرع و خوف آهسته و آرام در صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش که از ذکر خدا اعراض می کنند در حالی که آنها که در مقام قرب پروردگار تو هستند و فرشتگان هرگز از عبادت و یاد او تکبّر نمی ورزند و او را تسبیح می گویند و برایش سجده می کنند .(189تا206)