در نکوهش دنیا

از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در بیان بیوفائى دنیا و اهمیّت ندادن بآن و ترغیب مردم بآخرت و بزرگ شمردن ثواب و عقاب و نعمتهاى حقّ تعالى)  قسمت أول خطبه این خطبه پیش از این به روایتى اختیار و نقل شده، و در اینجا از روى روایت دیگرى براى اختلافى که در این دو روایتست بیان مى‏ کنیم:
آگاه باشید دنیا و بفناء و نیستى نهاده، و (بر اثر تغییراتى که در آن مشاهده می شود) در گذشتش را اعلام کرده و خوشى آن باقى نمى ‏ماند (مانند جوانى و تندرستى) و به تندى (از اهلش) رو بر مى‏گرداند و ساکنین خود را بفناء و نیستى مى ‏کشاند و همسایگان را بسوى مرگ میراند (تا به گورستان بسپارد) و شیرینی هاى آن به تلخى مبدّل شد (مانند جوانى به پیروى و تندرستى که به بیمارى تبدیل مى‏گردد) و صافیهاى آن تیره گردید (پس اکنون که تغییرات در آن آنى و فورى و بهره از آن موقّتى است، نبایستى بآن دلبند شد)
پس از این دنیا (نسبت به زندگانى هر کس زمانى) باقى نمانده مگر ته مانده‏اى (چند روزى) مانند ته مانده آب در مشک کوچکى، یا باقى نمانده از آن مگر جرعه‏ اى‏ (مدّت کمى) مانند جرعه مقلة (عادت عرب بر اینست که چون تشنگان در بیابان اندک آبى یابند، سنگ ریزه در ظرفى ریخته آنقدر آب بر آن بریزند که آن سنگریزه‏ ها را بپوشاند، پس هر یک آن مقدار آب را براى رفع تشنگى بیاشامد و باین طریق آب اندک را میان خودشان قسمت کنند و آن سنگریزه ‏ها را مقلة گویند) پس تشنه (دنیا که مدّت کمى از عمرش باقى مانده) اگر بمکد آن ته مانده (و یا آن جرعه مقله) را (بدنیا دل بسته از آخرت چشم پوشد) تشنگى او بر طرف نشود (بهره ‏اى که در نظر دارد بدست نیاورد)
پس اى بندگان خدا (اکنون که رفتار دنیا با شما چنین است) براى کوچ کردن از این سرا که براى اهلش زوال و نیستى مقدّر شده آماده شوید و آرزو بر شما غالب نشود و مدّت زندگانى در آن بنظر شما طولانى نیاید (به آرزوهاى بیجا تکیه مکنید و از مرگ غافل نباشید که ناگاه شما را دریابد)
 سوگند بخدا اگر بنالید مانند ناله شتران غم زده فرزند مرده و بخوانید مانند صداى کبوتر و فریاد و زارى نمائید مانند فریاد و زارى راهبى که دنیا را ترک کرده و از مالها و فرزندان در راه خدا بگذرید براى درخواست تقرّب از جهت بلندى مقام و منزلت نزد او، یا آمرزش گناهى که نوشته شده و فرشتگان او آن گناه را ثبت نموده‏اند، هر آینه کم است در مقابل ثوابى که از جانب خداوند متعال من براى شما امیدوارم و (همچنین) کم است در برابر عذاب او که من از آن براى شما مى ‏ترسم (ثواب و پاداش عبادت و پرستش خدا که من بشما امر میکنم بیشتر است از پاداش عبادتى که شما در طلب آن تضرّع و زارى مى‏کنید و بآنچه که وسیله تقرّب است دست مى‏اندازید و عقاب و کیفر معصیتى که من شما را از آن نهى مى ‏نمایم سختتر است از معصیتى که شما در آمرزش آن ناله و سوگوارى مى‏نمایید، خلاصه پاداش عبادت و بندگى خدا و کیفر معصیت و نافرمانى او که من مى‏دانم از حیطه ادراک و فهم شما بیرون است، پس کوشش کنید در آنچه که امر میکنم و چشم بپوشید از آنچه که نهى مى‏ نمایم).
و سوگند بخدا اگر براى شوق به حقّ تعالى یا براى ترس از او دلهاى شما گداخته شود و از چشمهایتان خون جارى گردد و بدین منوال زندگى کنید در دنیا مادامى که باقى است، این اعمال و منتهى درجه کوشش شما برابرى با نعمتهاى بزرگ خداوند که بشما عطاء فرموده نمى‏نماید و مساوى راهنمائى نمودن او شما را بسوى ایمان نمى ‏گردد.

و قسمتى از این خطبه در بیان عید قربان و صفت حیوان قربانى است:
 از جمله شرائط حیوان قربانى آنست که تمام گوش باشد (بریده و شکافته نباشد) و چشمش سالم باشد، پس اگر گوش و چشمش بى عیب بود، قربانى صحیح و درست است و اگر شاخ شکسته باشد (براى قربانى صلاحیّت ندارد، مانند گوسفند پا شکسته‏ایست که) براى رفتن به قربانگاه مى ‏لنگد (قربانى گوسفند پا شکسته و شاخ شکسته درست نیست. سیّد رضىّ فرماید:) منسک (اگر چه بمعنى محلّ عبادت و پرستش است، ولیکن) در اینجا بمعنى قربانگاه و آن موضعى است که قربانى را در آنجا سر مى‏ برند.