درباره مروان

از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که در بصره راجع بمروان ابن حکم فرموده،  گفته‏ اند: چون مروان ابن حکم در جنگ جمل اسیر شد امام حسن و امام حسین «علیهما السّلام» را نزد امیر المؤمنین «علیه السّلام» شفیع قرار داد، پس آن دو بزرگوار در باره او عرض کردند:
یا امیر المؤمنین مروان با تو بیعت میکند، حضرت او را رها کرده فرمود: آیا بعد از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد (و پس از آن در جنگ جمل شرکت نمود) مرا به بیعت او حاجت نیست، زیرا دست دادن او براى بیعت مانند دست دادن یهودى است (که بمکر و حیله و پیمان شکنى مشهور است) اگر بدست خود با من بیعت کند هر آینه باد برش مکر و حیله بکار برد (در پنهانى پیمان بشکند و وفاى بعهد ننماید و بیعت خود را چون باد انگاشته رها کند. این جمله را براى پستى مروان فرموده و باز در سرزنش او مى ‏فرماید: آگاه باشید که او را امارت و حکومتى خواهد بود (بسیار کوتاه) چون لیسیدن سگ بینى خود را (مدّت امارت و حکومت مروان تقریبا چهار ماه و ده روز بوده) و او پدر چهار رئیس است (مراد از چهار رئیس فرزندان او بودند که عبد الملک خلیفه شد و عبد العزیز والى مصر و بشر والى عراق و محمّد والى جزیره گردید، و آنها در مکر و حیله و گمراه کردن مردم مانند پدرشان بودند) و زود باشد که مردم از مروان و فرزندان او روز سرخ را (قتل و غارت و انواع سختیها که از ایشان صادر شد) دریابند (و بعضى گفته ‏اند مراد از چهار رئیس که حضرت فرموده چهار پسر عبد الملک ابن مروان، یزید و سلیمان و ولید و هشام، هستند که هر چهار بخلافت رسیدند(