در فضل رسول اکرم

از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است (که بعضى از اوصاف خداوند را یاد آورى نموده‏  و انبیاء و اولیاء را ستوده و در آخر مردم را پند و اندرز داده): برتر از هر چیز خداوندى است که همّتهاى بلند او را درک نکرده و زیرکی هاى هوشمندان باو نمى‏ رسند (بکنه حقیقت ذاتش پى نبرند، زیرا بحدّى محدود نیست که بتوان او را درک نمود) اوّلى است که پایانى براى او نیست تا به نهایت رسد (مبدا اشیاء است، نه اوّلى که او را آخر باشد) و نه آخرى است او را که تمام شود (مرجع اشیاء است، نه آخرى که او را اوّلى باشد، زیرا اوّل و آخر بودن و غایت و نهایت از لوازم جسم است و او سبحانه از آن مبرّى است.

قسمتى از این خطبه در باره پیغمبران (و پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السّلام) است: خداوند پیغمبران را در برترین امانتگاه (صلب پدران) امانت نهاد، و در بهترین جایگاه (رحم مادران) قرار داد، و آنان را از صلب هاى نیکو به رحمهاى پاک و پاکیزه انتقال داد (پدر و مادر پیغمبران از حضرت آدم علیه السّلام تا خاتم النّبیّین صلّى اللّه علیه و آله خدا پرست بوده بشرک و کفر آلوده نگشته در زنا شوئى بر خلاف شرع و دستور الهىّ رفتار ننمودند) هر گاه یکى از ایشان از دنیا مى‏ رفت دیگرى بعد از او براى نشر دین خدا بجاى او قیام مى‏ نمود (بتبلیغ احکام الهىّ مشغول مى ‏گشت) تا اینکه منصب نبوّت و پیغمبرى از جانب خداوند سبحان بحضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله رسید، پس آن حضرت را از نیکوترین معدنها (صلب هاى پیغمبران پیش) رویانید، و در عزیزترین اصلها (رحمها) غرس نمود (و آن بزرگوار را) از شجره‏اى (نسل حضرت ابراهیم علیه السّلام) که پیغمبرانش را از آن آشکار نمود و امین‏ هاى (بر وحى) خود را از آن برگزید (بوجود آورد) خاندان او بهترین خاندانها و خویشان او بهترین خویشان و شجره او بهترین شجره ‏ها است (آن حضرت از جمیع پیغمبران افضل مى‏باشد) که در حرم روییده و در (بوستان) مجد و شرافت قدّ کشیده (در مکّه معظّمه بدنیا آمده و تربیت شده) آن شجره را شاخه‏ هاى دراز (ائمّه اثنى عشر) و میوه ‏اى است که دست هر کس بآن نرسد، پس آن حضرت پیشواى پرهیزکاران و روشنى دیده بینایان و چراغى است درخشان و ستاره‏اى است که نور از آن ساطع است و آتش زنه‏اى که شعله آن برق مى ‏زند، روش او استقامت و طریقه‏ اش هدایت و راهنمائى است، و سخن او جدا کننده (حقّ از باطل) و حکم و فرمانش بعدل و درستکارى است،  هنگامى آن بزرگوار به رسالت و پیغمبرى مبعوث شد که مدّتها بود کسى به رسالت نیامده و مردم در انجام وظیفه از راه حقّ منحرف و امّتهاى پیغمبران پیش در غفلت و نادانى سرگردان بودند (حقّ تعالى آنان را به مبعوث شدن آن حضرت هدایت کرده از ضلالت و گمراهى نجات داد).  بندگان خدا) خدا شما را رحمت کند عمل کنید بر (رویّه) نشانه ‏هاى آشکار (ائمّه دین علیهم السّلام، زیرا آنان نشانه و چراغ هدایت و رستگارى مى‏باشند در تاریکى ضلالت و گمراهى) پس راه (دین) روشن و هویدا است که (شما را) بدار السّلام (بهشت جاودانى) دعوت میکند، و شما در سرائى هستید که رضاء و خوشنودى حقّ تعالى را (به کردار نیکو) از روى فراغت مى ‏توان بدست آورد (پس تا در این جهانید و فرصت دارید بهشت جاویدان را اندوخته نمائید) و در جائى مى ‏باشید که نامه‏ ها (ى اعمال) باز است (هنوز بسته نشده مهر بر آن ننهاده ‏اند) و قلمها (ى نویسندگان کردارتان براى ضبط آنها) در کار و بدنها صحیح و سالم است و زبانها گویا است، و توبه و بازگشت (از کردار زشت) پذیرفته، و کردارها (ى نیک) قبول می شود (پس وقت را غنیمت شمرده فرصت را از دست نداده تا مى‏ توانید کارى کنید که رضاء و خوشنودى خدا را بدست آورید، زیرا بعد از بیرون رفتن جان از بدن کارى انجام نمى ‏توان داد که رضاء و خوشنودى خداوند سبحان بدست آید، چنانکه در قرآن کریم س (30) ى (57) مى ‏فرماید: فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ یعنى روز رستخیز عذر خواهى کسانیکه ستم کرده کافر گشتند بدستور الهىّ رفتار ننمودند سودى ندارد، و نه ایشان را راهى هست که موجب رفع عذاب گردد. زیرا آنجا دار تکلیف و انجام وظیفه نیست، بلکه جاى حساب و باز پرسى است).