در مسئله بیعت

از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (براى اصحابش فرمود که منظورشان از بیعت با آن بزرگوار بدست آوردن ریاست و متاع دنیا بود نه ترویج دین مقدّس اسلام): بیعت شما با من بدون فکر و اندیشه نبود (بلکه همه اجتماع کرده از روى فکر و اندیشه درست اقدام بر این امر نمودید، پس نباید هیچیک از شما نقض بیعت کرده یا پشیمان شوید، و این مانند بیعت با ابى بکر نبود که بى اندیشه انجام دادید و عمر گفت: إنّ بیعة أبى بکر کانت فلتة، و قى اللّه شرّها، فمن عاد إلى مثلها فاقتلوه یعنى بیعت با ابى بکر بى اندیشه انجام گرفت، خدا از شرّ آن نگاه ‏دارد، پس اگر دیگرى بمانند آن باز گردد او را بکشید) و کار من و شما یکسان نیست (زیرا) من شما را براى خدا (ترویج از قواعد دین) مى‏ خواهم و شما مرا براى (بدست آوردن بهره‏ هاى دنیاى) خود مى ‏خواهید) اى مردم مرا بر نفس (امّاره) خودتان یارى کنید (از هواى نفس پیروى نکرده مطیع و فرمانبردار من باشید) سوگند بخدا براى گرفتن حقّ ستمدیده از ستمگر از روى عدل و انصاف حکم می کنم و ستمکار را با حلقه بینى او مى‏ کشم (مانند شتر که در بینیش حلقه کنند و مهارش را بکشند) تا اینکه او را به آب خور حقّ وارد سازم اگر چه بآن بى ‏میل باشد (ستمگر را ذلیل و خوار گردانم تا حقّ ستمدیده را از او بستانم.)