مضرات وساوس شیطانى و خواطر نفسانى

چونکه وساوس شیطانیه و خواطر نفسانیه را شناختى و اقسام و علامات و اسباب آن را دانستى، بدان که ضرر آن عظیم و عاقبت آن وخیم است، و این حالت از جمله مهلکات عظیمه و حالات رذیله است، و دل را باعث تیرگى و ظلمت، و نفس را موجب افسردگى و کدورت، مانع وصول به سعادت، و مضیع روزگار و اوقات است.چگونه چنین نباشد و حال اینکه سرمایه تحصیل نجات عمر، و آلت تجارت بندگان دل ایشان است.

پس هر نفسى که بنده دل را به غفلت و بطالت مصروف و از یاد خدا و تحصیل انس به او، یا از فکرى که موجب زیادتى معرفتى و کسب محبت او باشد بازمانده مغبون، و بضاعت خود را به حیف داده.و آن در صورتى است که فکر و وسواس آن در امور مباحات باشد و اغلب مردمان چنین نیستند بلکه فکر ایشان در پیدا نمودن راههاى مکر و حیله و شیطنت و خدعه و کیفیت وصول به شهوات و نیل لذات و پیوسته در باطن مشغول منازعه با خصمان و دفع دشمنان بلکه بسیار مى شود که فرض مخالفت و عداوت دوستان خود را نموده و در دل مشغول تنبیه و مواخذه و جواب ایشان مى گردند و روز و شب خود را صرف مى کنند در خیالاتى که دل را سیاه و دین و دنیا را تباه مى کند و جمیع اقسام خیالات ردیه و افکار فاسده خواه در مباح و خواه در غیر آن مشترک اند در احداث ظلمت در دل و کدورت در نفس و تضییع وقت و ابطال عمر ولیکن در معصیت بودن و مترتب شدن عذاب بر آنها متفاوت اند.

پس آنچه تخیل امور مباحه و تفکر در آنها باشد مطلقا گناهى بر آنها مترتب نمى شود و اما در امور غیر مشروعه پس اگر مجرد تخیل و خطور در دل بى اختیار بوده باشد باز مؤاخذه و عقابى بر آن نیست زیرا که تکلیف به امرى که از تحت اختیار بیرون است جایز نیست و اگر به قصد باشد و دل را به اختیار مشغول امر مباحى نماید پس اگرخیال اراده آن فعل باشد در دل عازم و مصمم بر بجا آوردن آن شود یا اینکه در دل تاسف خورد بر اینکه چرا فلان معصیت را که در فلان وقت میسر شد نکردم و خیال پشیمانى و ندامت از آن کند عاصى و گناهکار و مستحق مؤاخذه و عقاب خواهد بود اگر چه آن فعل را که مصمم بر آن شده به جهت مانعى که رو دهد نکند.

بلى اگر مصمم شود بر آن ولیکن از خوف خدا ترک کند معصیتى نخواهد داشت بلکه بر آن ترک ثواب خواهد داشت و از براى او حسنه نوشته خواهد شد و اگر خیال اراده فعلى یا تاسف ترک آن نباشد بلکه به اختیار خود را بر تصور امر غیر مشروعى بدارد که مطلقا اراده آن را ندارد بلکه گاه است مى داند که مستحق نخواهد شد چون خیال سلطنت و «نهب » و غارت از براى کسانى که در حق آنها متصور نیست ظاهر آن است که در این هم معصیتى نباشد و این تفصیل موافق و مقتضاى جمع میان آیات واخبار مختلفه اى است که در خصوص قصد معصیت وارد شده است.