غفلت از خدا سبب وسوسه شیطان

پس اى جان برادر! از این دشمن مطمئن مشو و گمان مکن که دلى از دست آن فارغ است، بلکه مانند خون در بدن انسان جارى و سیال، و همه آن را، مانند هوا در قدح فرو گرفته.و اگر خواهى قدحى را از هوا خالى نمایى نمى توانى تا آنرا از چیز دیگر پر نسازى، بلکه قدر که از آب مثلا پر گردد از هوا خالى مى شود.پس ظرف دل نیز چنین است اگر آن را مشغول به یاد خدا و فکر امرى از امور دینیه کردى ممکن است که آمد و شد شیطان لعین از آن کم شود و الا هر لحظه که از خدا غافل ماند در آن دم شیطان با وسوسه اش در آنجا حاضر مى شود، همچنان که خداوند متعال در کتاب کریم تصریح به آن فرموده که:

«وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ».

«هر که از یادخداوند رحمن باز مى ماند برانگیزانیم شیطان را که قرین و همنشین او باشد» زخرف، (سوره 43)، آیه 36

و رسول خدا - صلى الله علیه و آله - فرمود:

«إنَّ اللهَ یُبغِضُ الشّابَّ الفارِغَ» .

«خداوند دشمن دارد جوانى را که بیکار باشد» .

زیرا که کسى که مشغول عمل مباحى نباشد که دل او را مشغول سازد لا محاله شیطان فرصت نموده داخل خانه دلش مى گردد و در آنجا آشیانه مى سازد و توالد و تناسل مى کند و از اجتماع نسل او نیز نسلهاى دیگر متولد و همچنین الى غیر النهایه.

پس علاج نیست در دفع وساوس شیطانیه و خواطر نفسانیه مگر قطع همه علایق ظاهریه و باطنیه، و ترک جاه و مال و اهل و عیال، و فرار از یار و رفیق و دوست و شفیق، و در کنج تنهائى نشستن و در به روى آشنا و بیگانه بستن، و همه هموم را یکى کردن.و همین هم کفایت نمى کند، تا آدمى را بصیرتى حاصل نباشد و قوه فکر در آثار عجایب صنع رب العالمین نداشته باشد و در باطن سیر در ملکوت آسمان و زمین نتواند کرد تا اینکه به اشتغال به این افکار، دل را از دست شیطان نابکار خلاص سازد.و کسى که این بصیرت و قوه از براى او نباشد باید خود را مشغول سازد و بعد از قطع علایق و گوشه نشینى به اوراد و اذکار و مناجات با پروردگار و نماز و دعا و عبادت و تلاوت قرآن با حضور قلب، زیرا که ذکر ظاهرى را بى حضور قلب در دل اثرى نیست.
و از آنچه مذکور شد ظاهر شد که اگر علاج قطع وساوس و خواطر بالمره ممکن باشد نمى شود مگر با بجا آوردن سه امر:

 

اول: راههاى عظیمه شیطان را در دل که رؤوس صفات ذمیمه، و اصول ملکات رذیله است سد کند، مانند شهوت و غضب و حرص و حسد و عداوت و عجب و کبر و طمع و بخل و جبن و محبت دنیاى دنیه و بیم فقر و فاقه و عصبیت و بد دلى به خدا و خلق و نحو اینها.که هر یک از اینها درى هست وسیع از براى شیطان که چون آن را مفتوح دید داخل دل مى شود و مشغول وسوسه مى گردد.و بعد از سد آنها راهى نخواهد یافت مگر گاهى بر سبیل گذار و عبور، از راههاى خفیه داخل شود.

دوم: گشودن درهاى ملک که اضداد صفات مذکوره است، از اخلاق فاضله و اوصاف شریفه، و ملازمت ورع و طاعت و مواظبت بر تقوى و عبادت.

سوم: اشتغال به ذکر خداوند منان در دل و زبان چون که بعد از سد ابواب عظیمه شیطان، اگر چه سلطنت و تصرفات ظاهره از مملکت دل تمام مى شود ولیکن از راههاى پنهانى گاه گاه بر سبیل گذار و عبور از آنجا مى گذرد.و چنانچه به یاد خدا دفع آن را نکنى گاه باشد که بتدریج راهى وسیع به جهت خود پیدا و در بعضى از زوایاى دل ماوى و مسکن کند.و از براى ذکر خدا در دل و خود را بر آن داشتن اگر چه مدخلیت بسیارى است در دفع خواطر و رفع وساوس، ولیکن هرگاه سد راه شیطان نشده باشد و اخلاق ذمیمه و علایق دنیویه را از خود دفع نکرده باشد چندان فایده اى بر آن مترتب نمى شود، بلکه هر چه به یاد خدا دفع آن مى شود زیاده از آن داخل مى شود، مانندحوضى عظیم که از نهرهاى عظیم آبى متعفن داخل آن شود و با ظرفى، آب آن را بیرون ریزى، زیرا تا سد راه نکنى منع آب را نتوانى کرد و آنچه از ظرفى بیرون ریزى اضعاف آن از نهرها وارد مى شود تا حوض را از آب متعفن مملو سازد.

و شیطان را تشبیه کرده اند به سگى گرسنه، و صفات ذمیمه را به غذاهاى سگ، از گوشت و نان و امثال آن، و ذکر خدا را به راندن سگ از دست و زبان.و مادامى که غذا حاضر است سگ از دنبال تو دست بر نمى دارد و اگر به راندن قدمى پس رود باز بر مى گردد.

و همچنین شیطان شباهت به مرض دارد، و صفات رذیله چون اخل

غفلت از خدا سبب وسوسه شیطان

پس اى جان برادر! از این دشمن مطمئن مشو و گمان مکن که دلى از دست آن فارغ است، بلکه مانند خون در بدن انسان جارى و سیال، و همه آن را، مانند هوا در قدح فرو گرفته.و اگر خواهى قدحى را از هوا خالى نمایى نمى توانى تا آنرا از چیز دیگر پر نسازى، بلکه قدر که از آب مثلا پر گردد از هوا خالى مى شود.پس ظرف دل نیز چنین است اگر آن را مشغول به یاد خدا و فکر امرى از امور دینیه کردى ممکن است که آمد و شد شیطان لعین از آن کم شود و الا هر لحظه که از خدا غافل ماند در آن دم شیطان با وسوسه اش در آنجا حاضر مى شود، همچنان که خداوند متعال در کتاب کریم تصریح به آن فرموده که:

«وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ».

«هر که از یادخداوند رحمن باز مى ماند برانگیزانیم شیطان را که قرین و همنشین او باشد» زخرف، (سوره 43)، آیه 36

و رسول خدا - صلى الله علیه و آله - فرمود:

«إنَّ اللهَ یُبغِضُ الشّابَّ الفارِغَ» .

«خداوند دشمن دارد جوانى را که بیکار باشد» .

زیرا که کسى که مشغول عمل مباحى نباشد که دل او را مشغول سازد لا محاله شیطان فرصت نموده داخل خانه دلش مى گردد و در آنجا آشیانه مى سازد و توالد و تناسل مى کند و از اجتماع نسل او نیز نسلهاى دیگر متولد و همچنین الى غیر النهایه.

پس علاج نیست در دفع وساوس شیطانیه و خواطر نفسانیه مگر قطع همه علایق ظاهریه و باطنیه، و ترک جاه و مال و اهل و عیال، و فرار از یار و رفیق و دوست و شفیق، و در کنج تنهائى نشستن و در به روى آشنا و بیگانه بستن، و همه هموم را یکى کردن.و همین هم کفایت نمى کند، تا آدمى را بصیرتى حاصل نباشد و قوه فکر در آثار عجایب صنع رب العالمین نداشته باشد و در باطن سیر در ملکوت آسمان و زمین نتواند کرد تا اینکه به اشتغال به این افکار، دل را از دست شیطان نابکار خلاص سازد.و کسى که این بصیرت و قوه از براى او نباشد باید خود را مشغول سازد و بعد از قطع علایق و گوشه نشینى به اوراد و اذکار و مناجات با پروردگار و نماز و دعا و عبادت و تلاوت قرآن با حضور قلب، زیرا که ذکر ظاهرى را بى حضور قلب در دل اثرى نیست.
و از آنچه مذکور شد ظاهر شد که اگر علاج قطع وساوس و خواطر بالمره ممکن باشد نمى شود مگر با بجا آوردن سه امر:

 

اول: راههاى عظیمه شیطان را در دل که رؤوس صفات ذمیمه، و اصول ملکات رذیله است سد کند، مانند شهوت و غضب و حرص و حسد و عداوت و عجب و کبر و طمع و بخل و جبن و محبت دنیاى دنیه و بیم فقر و فاقه و عصبیت و بد دلى به خدا و خلق و نحو اینها.که هر یک از اینها درى هست وسیع از براى شیطان که چون آن را مفتوح دید داخل دل مى شود و مشغول وسوسه مى گردد.و بعد از سد آنها راهى نخواهد یافت مگر گاهى بر سبیل گذار و عبور، از راههاى خفیه داخل شود.

دوم: گشودن درهاى ملک که اضداد صفات مذکوره است، از اخلاق فاضله و اوصاف شریفه، و ملازمت ورع و طاعت و مواظبت بر تقوى و عبادت.

سوم: اشتغال به ذکر خداوند منان در دل و زبان چون که بعد از سد ابواب عظیمه شیطان، اگر چه سلطنت و تصرفات ظاهره از مملکت دل تمام مى شود ولیکن از راههاى پنهانى گاه گاه بر سبیل گذار و عبور از آنجا مى گذرد.و چنانچه به یاد خدا دفع آن را نکنى گاه باشد که بتدریج راهى وسیع به جهت خود پیدا و در بعضى از زوایاى دل ماوى و مسکن کند.و از براى ذکر خدا در دل و خود را بر آن داشتن اگر چه مدخلیت بسیارى است در دفع خواطر و رفع وساوس، ولیکن هرگاه سد راه شیطان نشده باشد و اخلاق ذمیمه و علایق دنیویه را از خود دفع نکرده باشد چندان فایده اى بر آن مترتب نمى شود، بلکه هر چه به یاد خدا دفع آن مى شود زیاده از آن داخل مى شود، مانندحوضى عظیم که از نهرهاى عظیم آبى متعفن داخل آن شود و با ظرفى، آب آن را بیرون ریزى، زیرا تا سد راه نکنى منع آب را نتوانى کرد و آنچه از ظرفى بیرون ریزى اضعاف آن از نهرها وارد مى شود تا حوض را از آب متعفن مملو سازد.

و شیطان را تشبیه کرده اند به سگى گرسنه، و صفات ذمیمه را به غذاهاى سگ، از گوشت و نان و امثال آن، و ذکر خدا را به راندن سگ از دست و زبان.و مادامى که غذا حاضر است سگ از دنبال تو دست بر نمى دارد و اگر به راندن قدمى پس رود باز بر مى گردد.

و همچنین شیطان شباهت به مرض دارد، و صفات رذیله چون اخلاط فاسده، و ذکر،مانند غذاهاى مقویه است و غذاهاى مقوى وقتى بدن را نافع و مرض را دافع است که ازاخلاط پاک باشد.

پس فایده ذکر هنگامى ظاهر مى گردد که دل از شوایب هوس و هوا پاک و از انوار ورع و تقوى تابناک باشد.همچنان که خدا مى فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ».

«کسانى که متقى و پرهیزکارند هرگاه برسد ایشان را وسوسه اى از شیطان هشیار و متذکر خدا مى شوند، پس به واسطه تذکر، دیده بصیرت ایشان بینا و از چنگ وساوس رها مى گردند» اعراف، (سوره 7)، آیه 201

اط فاسده، و ذکر،مانند غذاهاى مقویه است و غذاهاى مقوى وقتى بدن را نافع و مرض را دافع است که ازاخلاط پاک باشد.

پس فایده ذکر هنگامى ظاهر مى گردد که دل از شوایب هوس و هوا پاک و از انوار ورع و تقوى تابناک باشد.همچنان که خدا مى فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ».

«کسانى که متقى و پرهیزکارند هرگاه برسد ایشان را وسوسه اى از شیطان هشیار و متذکر خدا مى شوند، پس به واسطه تذکر، دیده بصیرت ایشان بینا و از چنگ وساوس رها مى گردند» اعراف، (سوره 7)، آیه 201