مراتب یقین

️مرتبه اول : علم الیقین است ، و آن اولین مرتبه یقین است و عبارت است از : اعتقاد ثابت جازم مطابق واقع . و آن حاصل می شود از ترتیب مقدمات و استدلال ، مانند یقین کردن به وجود آتش در موضعی به مشاهده دود .

مرتبه دوم : عین الیقین است ، و آن عبارت است از مشاهده مطلوب و دیدن آن به چشم بصیرت و دیده باطن ، که به مراتب روشن تر از دیده ظاهر است . و آنچه مشاهده از آن شود واضح تر و ظاهرتر است .

و اشاره به این مرتبه است آنچه سید اولیاء در جواب ذعلب یمانی که سؤال کرد از آن حضرت که : «هل رایت ربک ؟ » «آیا پروردگار خود را دیده ای ؟ » فرمودند :

«لم اعبد ربا لم اره» «بندگی نمی کنم خدائی را که ندیده باشم» .

و همین است مراد آن حضرت از آنچه فرمود که : «رای قلبی ربی» «دید دل من پروردگار مرا» .

و این مرتبه هم نمی رسد مگر به ریاضت و تصفیه نفس ، تا اینکه تجرد تام از برای او حاصل شود . و این مانند یقین کردن به وجود آتش است به معاینه دیدن آن .

مرتبه سوم : حق الیقین است ، و آن عبارت است از اینکه میان عاقل و «معقول» وحدت معنویه و ربط حقیقی حاصل شود ، به نحوی که عاقل ، ذات خود را «رشحه ای» از رشحات فیض معقول و مرتبط به او بیند ، و آنا فآنا اشراقات انوار او را به خود مشاهده نماید ، مانند یقین کردن به وجود آتش به داخل آن شدن . و رسیدن به این مرتبه موقوف است به مجاهدات شاقه ، و ریاضات قویه صعبه ، و ترک رسوم و عادات ، و قطع ریشه شهوات ، و باز داشتن دل از خواطر نفسانیه و افکار ردیه شیطانیه ، و پاک نمودن خود از کثافات عالم طبیعت ناهنجار ، و دوری از علایق و زخارف دنیای غدار .

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن ***شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

 

او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست بلکه یقین حقیقی نورانی خالی از ظلمات شک و وهم و «شوایب» ، اگر چه در مرتبه اول باشد به محض فکر و استدلال حاصل نمی گردد بلکه حصول آن به تصفیه نفس از کدورات اخلاق ذمیمه منوط ، و حصول آن به ریاضات و مجاهدات مربوط است .

بلی آئینه دل را تا از زنگ عالم رسم و عادات و غبار خطه طبیعت صیقل ندهی قبول صور حقایق اشیاء نمی کند و مقابله میان او و عقل فعال که محل صور جمیع حقایق است دست ندهد . و تا حایل و موانع حاصله از علایق دنیویه از میان بر طرف نشود و صور موجوده در آن در آنجا منعکس نگردد . و اگر نه این بود که زنگ کدورت معاصی و اخلاق ذمیمه آئینه نفس را تار و موانع و علایق و عادات حایل میانه آن و عالم انوارنشده بود هر نفسی به حسب فطرت ، قابل معرفت حقایق ملک و ملکوت بودی . و از این جهت است که خداوند عالم آن را از میان سایر مخلوقات برگزید و او را محل امانتی که سموات و ارضین و جبال از تحمل آن امتناع نمودند گرداند .

و سید رسل - صلی الله علیه و آله و سلم - اشاره به کدورات اخلاق ذمیمه فرموده اند که : «لولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ على قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ» «هر گاه نه این بود که لشکر شیاطین اطراف قلوب بنی آدم را احاطه کرده اند ، هر آینه حقایق ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده می نمودند» .

و اشاره به موانع علائق و عادات فرمودند که : «کُلُّ مولودٍ یُولَدُ عَلَی فِطْرَتِهِ فَأبَواهُ یُهَوِّدانَه وَ یُنَصِّرانَه و یُمَجِّسانَه» «هر کسی متولد می شود بر فطرت سلیم ، ولیکن پدر و مادر او و تبعیت آنها ، او را از فطرت خود باز می دارند و آنها را به راههای غیر مستقیمه می افکنند» .

و مخفی نماند که به هر قدر که از برای نفس ، تزکیه و صفا و علم به حقایق و اسرار ، و درک عظمت حضرت آفریدگار ، و معرفت صفات جلال و جمال پروردگار حاصل می شود به همان قدر سعادت و بهجت و لذت و نعمت در نشاه آخرت از برای او هم می رسد و وسعت مملکت او در بهشت به حسب معرفت او به عظمت و صفات و افعال خداوند متعال خواهد بود ، به این معنی که معرفت در دنیا باعث استحقاق این مراتب در آخرت خواهد شد .