در گریز از دنیا
از خطبه هاى آن حضرت علیه السّلام است (در بى اعتبارى دنیا و دل نبستن بآن): خداوند را بر نعمتهایى که عطاء فرموده سپاسگزاریم و در کارهاى خود از او یارى مى طلبیم و سلامتى (از بیمارى نادانى و گمراهى و نافرمانى) در دین و عقائد را از او درخواست مى نماییم (تا ما را بخود وا نگذارد که از صراط مستقیم و راه راست منحرف شویم) چنانکه سلامتى (از بیماری ها) بدنها را از او مى خواهیم. بندگان خدا شما را سفارش می کنم بترک این دنیا که شما را (بالأخره) رها می کند (و در قیامت سودى براى شما ندارد) و اگر چه بترک آن میل نداشته اید (و نخواسته اید که شما را رها کند) و کالبدهاى شما را کهنه کرده مى پوشاند اگر چه شما دوست دارید تازه بماند، پس داستان شما و دنیا همچون داستان مسافرینى است که به راهى مى روند و گویا (سرعت و تندرویشان به کسانى ماند که) راه را بپایان رسانده اند و نشانه اى را (که از دور نمایان است) منظور خویش قرار داده بآن رسیده اند (تند گذشتن عمر شما در این دنیا به قسمى است که گویا بمنزل آخر که مرگ است رسیدهاید) و چه بسیار امیدوار است رانندهاى که در صدد است مرکب خود را بمنتهى درجه مسافتى که مى تواند براند تا به منظور خود برسد و بچه چیز امید دارد کسی که بقاء و، هستى او را روزى است که رها نمى کند او را و طلب کننده اى که با شتاب و تندى او را می راند تا اینکه از دنیا مفارقت نماید (انسان بچه چیز دنیا دل مى بندد در حالتى که مرگ گریبان او را خواهد گرفت و راه فرار ندارد) پس به عزّت و ارجمندى دنیا و فخر کردن در آن دل نبندید و به زیور و نعمت آن فریفته نگشته خوشحال نشوید و از سختى و رنج آن فغان و زارى نکنید، زیرا ارجمندى در دنیا و فخر کردن بآن از میان مى رود و زیور و نعمت آن فانى مىگردد و سختى و رنج آن تمام میشود و هر مدّت و زمانى در آن (چه خوش گذرد چه بد) پایان خواهد داشت و هر زندهاى در آن نابود خواهد شد (مى میرد، پس خردمند کسى است که به دنیائى که همه چیز آن موقّتى است دل نبندد) 5 آیا در آثار پیشینیان (که باقى مانده است) چیزى نیست که شما را (از کارهاى ناپسندیده) باز دارد و آیا در گذشتن پدران شما (که مرده و اثرى از آنها باقى نمانده) عبرت و پندى نیست، اگر تعقّل و اندیشه نمائید آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمى گردند و جانشین هاى آنها که زنده هستند باقى نمى مانند آیا اهل دنیا را بر حالات گوناگون نمى بینید که روز را بشب رسانده شب را صبح مى نمایند پس یکى مرده است که بر او مى گریند و دیگرى را (در مصیبت مرده) تسلیت مى دهند و دیگرى بیمارى است بر روى زمین افتاده (و بدرد) گرفتار و دیگرى به عیادت بیمار مى رود و دیگرى در حال جان دادن است و یکى خواهان دنیا است و مرگ در پى او است و دیگرى (از حساب و پرسش روز رستخیز) غافل و بى خبر است و خدا از او غافل نیست و بر اثر گذشته باقى مانده هم مى گذرد (چنانکه پیشینیان دنیا را بدرود گفتند دیگران هم مى میرند).
آگاه باشید در هنگام شتاب بانجام کارهاى زشت مرگ را بیاد آورید که لذّتها و خوشی ها را ویران میکند و عیشها را بهم مى زند و آرزوها را قطع مى نماید و از خداوند یارى طلبید (توفیق بخواهید به آماده بودن) براى بجا آوردن حقّ واجب او (طاعات و عبادات) و (شکر و سپاس از) بسیارى نعمتها و احسان و نیکوئی هایش که بشمار در نیاید.