به نام خداوند بخشنده مهربان یس.
سوگند به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خداوند هستى بر طریقى مستقیم.این قرآنى است که از سوى خداوند عزیز و رحیم نازل شده تا قومى را انذار و هشدار دهى که پدران آنها انذار نشدند و لذا آنها در غفلتند.
فرمان الهى درباره اکثر آنها تحقق یافته و آن واجب شدن دوزخ بر آنهاست به خاطر لجاجت و عنادشان و به همین دلیل است که هرگز ایمان نمىآورند.ما، در گردنهاى آنها غلها و زنجیرهایى قرار دادهایم که سرهاى آنها را به بالا نگاه مىدارد و همچنین در پیش روى و پشت سر آنها سدى قرار دادهایم و چشمان آنها را به خاطر استکبار و لجاجتشان پوشانیدهایم لذا چیزى را درک نمىکنند.براى آنها یکسان است چه انذارشان کنى یا نکنى ایمان نمىآورند.
اى رسول ما، تو تنها کسى را انذار مىکنى که از این یادآورى الهى پیروى کند و از خداوند رحمان در پنهان بترسد. چنین کسى را به آمرزش و پاداش پر ارزش بشارت ده.ما مردگان را زنده مىکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار و اعمال آنها را مىنویسیم و همه چیز را در کتاب احصا کرده و شمارش نمودهایم. (1تا12)
«اصحاب القریه»
اى رسول ما، براى آنها اصحاب و اهل آن قریه را مثل بزن در آن هنگام که فرستادگان خدا به سوى آنها آمدند. هنگامى که آن دو رسولان را به نزد آنان فرستادیم آنها رسولان ما را تکذیب کردند و لذا براى تقویت سخنان آنها شخص سومى را فرستادیم و آنان همگى گفتند: ما فرستادگان خدا به سوى شما هستیم.
اما آنها در جواب گفتند: شما جز بشرى همانند ما نیستید و خداوند رحمان چیزى نازل نکرده شما تنها دروغ مىگوئید.آنها گفتند: پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان او به سوى شما هستیم. و بر عهده ما چیزى جز ابلاغ آشکار نیست.آنان گفتند: ما شما را به فال بد گرفتهایم و وجود شما شوم است و اگر از این سخنان دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و مجازات دردناکى از ما به شما خواهد رسید.گفتند: اگر درست بیندیشید شومى شما از خودتان است بلکه شما گروهى اسرافکار هستید.
در این هنگام مردى با ایمان از نقطه دور دست شهر با شتاب فرا رسید و گفت: اى قوم من، از فرستادگان خدا پیروى کنید.آرى از کسانى پیروى کنید که از شما اجرى نمىخواهند و خود هدایت یافتهاند.چرا من کسى را که مرا آفریده است پرستش نکنم همان کسى که همگى شما به سوى او بازگشت مىکنید.آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند شفاعت آنها کمترین فایدهاى براى من ندارد و مرا از مجازات او نجات نخواهد داد.اگر چنین کنم من در گمراهى آشکارى خواهم بود.
به همین دلیل من به پروردگارتان ایمان آوردم، به سخنان من گوش فرا دهید.سرانجام آن مرد را شهید کردند و به او گفته شد وارد بهشت شو گفت اى کاش قوم من نیز از این سرنوشت من آگاه مىشدند که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامى داشتگان قرار داده است.
ما بعد از او بر قومش هیچ لشکرى براى نابودیشان از آسمان نفرستادیم و هرگز سنّت ما بر این نبود بلکه تنها با یک صیحه آسمانى ناگهانى همگى خاموش شدند.افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنها نیامد مگر اینکه او را استهزاء مىکردند.
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنها به خاطر گناهانشان هلاک کردیم آنها هرگز به سوى ایشان باز نمىگردند و همه آنها در روز قیامت نزد ما حاضر مىشوند.(13تا32)
زمین مرده براى کسانى که منکر قیامتند آیتى است، ما آن را زنده کردیم و دانههایى از آن خارج ساختیم و آنها از آن مىخورند و در آن باغهایى از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایى از آن بیرون فرستادیم، تا از میوه آن بخورند در حالى که دست آنها هیچ دخالتى در ساختن آن نداشته است، آیا شکر خدا را به جا نمىآورند.
منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین مىرویاند، و از خود آنها و از آنچه نمىدانند.
و شب نیز براى آنان عبرتى است که ما روز را از آن بیرون مىکشیم و آن وقت به تاریکى مىروند و خورشید نیز براى آنها آیتى است که پیوسته به سوى قرارگاهش در حرکت است، این تقدیر خداوند قادر و دانا است.
ما براى ماه منزلگاههایى قرار دادیم و به هنگامى که این منازل را طى کرد سرانجام به صورت شاخه کهنه خرما در مىآید.
نه براى خورشید سزاوار است که به ماه برسد و نه شب از روز پیشى مىگیرد و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند.
این نیز براى آنها نشانهاى است از عظمت پروردگار که ما فرزندانشان را در کشتیهائى که مملو از وسائل و بارهاست حمل کردیم و براى آنان مرکبهاى دیگرى همانند آن آفریدیم و اگر بخواهیم آنها را غرق مىکنیم به طورى که نه فریادرسى داشته باشند و نه کسى آنها را از دریا بگیرد.
مگر باز هم رحمت ما شامل حال آنها شود و تا زمان معینى از این زندگى بهرهگیرند.(41تا44)
هنگامى که به آنها گفته شود از آنچه پیشرو و پشت سر شما است از عذابهاى الهى بترسید تا مشمول رحمت الهى بشوید اعتنا نمىکنند.
و هیچ آیهاى از آیات پروردگارشان براى آنها نمىآید مگر اینکه از آن روى گردان مىشوند.
هنگامى که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزى کرده انفاق کنید کافران به مؤمنان مىگویند آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست او را اطعام مىکرد.پس خدا خواسته است که او گرسنه باشد شما فقط در گمراهى آشکارید. (45تا47)
منکران قیامت مىگویند اگر راست مىگوئید این وعده قیامت کى خواهد بود؟ اما جز این انتظار نمىکشند که یک صیحه عظیم آسمانى آنها را فرو گیرد در حالیکه مشغول جدال در امور دنیا هستند و چنان غافلگیر مىشوند که حتى نمىتوانند وصیتى کنند یا به سوى خانواده خود مراجعت نمایند.
بار دیگر در صور دمیده مىشود ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوى دادگاه پروردگارشان مىروند.
مىگویند: اى واى بر ما چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ آرى این همان است که خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان او راست گفتند.
صیحه واحدى بیش نیست ناگهان همگى نزد ما حاضر مىشوند.امروز به هیچکس ستم نمىشود و جز آنچه را عمل مىکردید جزا داده نمىشوید.
بهشتیان امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند آنها و همسرانشان در سایههاى قصرها و درختان بهشتى بر تختها تکیه کردهاند و بر ایشان در بهشت میوه بسیار لذت بخشى است و هر چه بخواهند در اختیار آنها خواهد بود. براى آنها سلام و درود الهى است. این سخنى است از ناحیه پروردگار مهربان.
در آن روز گفته مىشود اى گنهکاران از صف مؤمنان جدا شوید آیا با شما عهد نکردم و به شما نگفتم که اى فرزندان آدم شیطان را پرستش نکنید که او براى شما دشمن آشکارى است. و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است او افراد زیادى از شما را گمراه کرد آیا اندیشه نکردید. این همان دوزخى است که به شما وعده داده مىشد امروز وارد آن شوید و به آتش آن بسوزید به خاطر کفرى که داشتید.
امروز بر دهان آنها مهر مىزنیم و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهاشان کارهائى را که انجام مىدادند شهادت مىدهند و اگر بخواهیم چشمان آنها را محو مىکنیم سپس براى عبور از راه مىخواهند بر یکدیگر پیشى گیرند اما چگونه مىتوانند ببینند.
و اگر بخواهیم آنها را در جاى خود مسخ کرده به مجسمههاى بىروحى تبدیل مىکنیم تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند ما هر کس را طول عمر دهیم در آفرینش واژگونه مىکنیم و به ناتوانى دوران کودکى باز مىگردانیم تا قدرت مطلقه ما را درک کنند آیا اندیشه نمىکنند؟ (45تا68)
«پیامبر شاعر نیست»
ما هرگز به او شعر نیاموختیم و شایسته او نیست، این کتاب آسمانى تنها ذکر و قرآن مبین است.هدف این است که افراد زنده را انذار کند و بر کافران اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد. (69تا70)
«چهارپایان نعمت بزرگ خداوند»
آیا
آنها ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهارپایانى براى آنها
آفریدیم که آنان مالک آنها هستند؟ آنها را رام ایشان ساختیم هم از آنها به عنوان
مرکب استفاده مىکنند و هم از آنها تغذیه مىکنند و براى آنان منافع دیگرى در آن
حیوانات است و نوشیدنىهاى گوارائى، آیا با این حال شکرگزارى نمىکنند؟
آنها غیر از خدا معبودانى براى خویش
برگزیدند به این امید که یارى شوند.ولى آنان قادر به یارى
ایشان نیستند و این عبادت کنندگان در قیامت لشکر آنها خواهند بود که در آتش دوزخ
حضور مىیابند.بنابر این سخنان آنها
تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان مىدارند یا آشکار مىکنند مىدانیم. (71تا76)
«آفرینش خود دلیلى است براى معاد»
آیا انسان نمىداند که ما او را از نطفهاى بىارزش آفریدهایم و او آنچنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که به مخاصمه آشکار برخاست.
و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: چه کسى این استخوانها را زنده مىکند در حالى که پوسیده است؟ بگو: همان کسى آن را زنده مىکند که نخستین بار آن را آفرید، و او به هر مخلوقى آگاه است، همان کسى که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید، و شما به وسیله آن آتش مىافروزید.
آیا کسى که آسمانها و زمین را آفرید قدرت ندارد همانند آنها انسانهاى خاک شده را بیافریند؟ آرى مىتواند و او آفریدگار داناست.فرمان او تنها این است که هرگاه چیزى را اراده کند به او مىگوید: موجود باش. آن نیز بلافاصله موجود مىشود.پس منزه است خداوندى که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و همگى به سوى او باز مىگردید. (77تا83)