به نام خداوند بخشنده مهربان
آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال مىکنند؟ از خبر بزرگ و با اهمیت رستاخیز، همان خبرى که پیوسته در آن اختلاف دارند، چنین نیست که آنها فکر مىکنند و به زودى خواهند فهمید. مسلّما چنین نیست که آنها مىپندارند، پس به زودى خواهند دانست.(1تا5)
«اینها همه را براى شما آفریدیم»
آیا زمین را محل آرامش شما و کوهها را میخهائى براى زمین قرار ندادیم؟ ما شما را به صورت زوجها آفریدیم و خواب شما را مایه آرامشتان و شب را پوششى و روز را وسیلهاى براى زندگى و معاش شما قرار دادیم و بر فراز شما هفت آسمان محکم بنا کردیم و چراغى روشن و حرارت بخش آفریدیم و از ابرهاى بارانزا آبى فراوان نازل کردیم تا به وسیله آن، دانه گیاه بسیار برویانیم، و باغهائى پر درخت را به وجود آوردیم.(6تا16)
آن روز روز جدائى و میعاد همگان است. روزى که در صور دمیده شود و شما فوج فوج وارد محشر مىشوید و آسمان گشوده مىشود و به صورت درهاى متعدّدى در مىآید و کوهها به حرکت در مىآید و به صورت سرابى مىشود. جهنم کمینگاهى بزرگ و محل بازگشتى براى طغیانگران است که مدتهاى طولانى در آن مىمانند.
در آنجا نه چیز خنکى مىچشند و نه نوشیدنى گوارائى جز آبى سوزان و مایعى از چرک و خون، این مجازاتى است موافق و مناسب اعمال آنها چرا که امیدى به حساب نداشتند و آیات ما را به کلى تکذیب کردند و ما همه چیز را احصا و ثبت کردهایم پس بچشید که چیزى جز عذاب بر شما نمىافزائیم. (17تا30)
«پاداش پرهیزکاران»
براى پرهیزگاران مسلّما پیروزى بزرگى است. باغهائى سرسبز و انواعى از انگورها و حوریانى بسیار جوان و هم سن و سال و جامهائى لبریز و پیاپى از شراب طهور، در آنجا نه سخن لغو و بیهودهاى مىشنوند و نه دروغى. این جزائى است از سوى پروردگارت و عطیهاى است کافى، همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان، و هیچکس حق ندارد بىاجازه او سخن بگوید و یا شفاعتى کند.(31تا37)
«روزى که کافران گویند اى کاش خاک بودیم»
مسلّما وعدههایى که درباره قیامت داده شده در آن روز واقع مىشود، روزى که روح و ملائکه در یک صف قیام مىکنند و هیچ یک جز به اذن خداوند رحمان سخن نمىگویند و آنگاه که مىگویند نیز، صواب مىگویند.
آن روز، حق است، و هر کس بخواهد مىتواند راهى بسوى پروردگارش برگزیند، و ما شما را از عذاب نزدیکى بیم مىدهیم، این عذاب در روزى خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مىبیند و کافر مىگوید: اى کاش خاک بودم و هرگز زنده نمىشدم. (38تا40)