بنام خداوند بخشنده مهربان
سوگند به این کتابى که حقایقش آشکار است، که ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم تا شما آن را درک کنید. و این قرآن در کتاب اصلى یا همان لوح محفوظ نزد ماست که بلند پایه و حکمتآموز است، آیا انتظار دارید چون شما قومى اسرافکار هستید این قرآن را از شما بازگیریم؟
چه بسیار از پیامبران را که براى هدایت مردم در اقوام پیشین فرستادیم ولى هیچ پیامبرى به سراغشان نمىآمد مگر اینکه او را استهزاء مىکردند ما کسانى را که نیرومندتر از اینها بودند هلاک کردیم و داستان پیشینیان را ما قبلا متذکر شدهایم.
اى رسول ما، هرگاه از آنها سؤال کنى چه کسى آسمانها و زمین را آفریده مسلّما مىگویند: خداوند قادر و دانا و توانا آنها را خلق کرده است.به آنان بگو: آرى او همان کسى است که زمین را گاهواره و محل آرامش شما قرار داد و براى شما در آن راههائى آفرید تا هدایت شوید. و به مقصد برسید.او کسى است که از آسمان آبى فرستاد به مقدار معین و به وسیله آن سرزمین مرده را حیات بخشید و همینگونه در قیامت زنده مىشوید.
او همان کسى است که همه زوجها را آفرید و براى شما از کشتیها و چهارپایان مرکبهائى قرار داد که بر آن سوار شوید و بر پشت آنها به خوبى قرار گیرید، پس نعمت پروردگارتان را هنگامى که بر آنها سوار شدید متذکر گردید و بگوئید: پاک و منزه است کسى که این را مسّخر ما ساخت و گرنه ما توانائى آن را نداشتیم و ما به سوى پروردگارمان باز مىگردیم. (1تا14)
«چرا ملائک را دختران خدا مىخوانید»
مشرکان از میان بندگان خدا جزئى براى او قرار دادند و ملائکه را دختران خدا خواندند، انسان، کفران کننده آشکارى است.آیا از میان مخلوقاتش، دختران را براى خود انتخاب کرده و پسران را براى شما؟
اى رسول ما این سخنان آنان در حالى است که هرگاه یکى از آنان به همان چیزى که براى خداوند رحمن شبیه قرار داده به تولد دختر بشارت دهند صورتش از فرط ناراحتى سیاه مىشود و مملو از خشم مىگردد آیا کسى را که در لابلاى زینتها پرورش مىیابد و به هنگام جدال قادر به بیان و فهماندن مقصود خود نیست فرزند خدا مىخوانید؟
آنها فرشتگان را که بندگان خدایند مؤنث پنداشتند، آیا به هنگام آفرینش آنها شاهد و حاضر بودند؟ این گواهى آنها نوشته مىشود و از آن بازخواست خواهند شد.
مشرکان گفتند: اگر خدا مىخواست ما آنها را پرستش نمىکردیم، اما آنان به همین گفته خود نیز یقین ندارند و در مورد اراده و خواست خدا چیزى را درک نکردهاند و صرفا بهانهجوئى کرده و جز دروغ چیزى نمىگویند.آیا ما پیش از این به آنها کتابى درباره صدق دعوتشان به آنها دادهاییم و آنان به آن تمسک مىجویند؟ بلکه آنان بدون هیچ دلیل و منطقى، تنها مىگویند: ما نیاکان خود را بر این مذهب و اعتقاد یافتیم و ما نیز به آثار باقیمانده از آنان هدایت شده و همان راهى را مىرویم که آنها رفتهاند.
و همین گونه در هیچ شهر و دیارى پیش از تو پیامبرى انذار کننده نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود را بر مذهبى یافتیم و به آثار آنها اقتدا مىکنیم.پیامبرشان گفت: آیا اگر من آئینى هدایت بخشتر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم باز هم انکار مىکنید؟ گفتند: آرى ما به آنچه شما به آن مبعوث شدهاید کافریم، لذا ما از آنها انتقام گرفتیم بنگر پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود؟ (15تا25)
«کسى را مىپرستم که مرا آفریده»
اى رسول ما، به خاطر بیاور هنگامى را که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: من از آنچه شما مىپرستید بیزارم مگر آن خدائى که مرا آفریده که او هدایتم خواهد کرد.ابراهیم کلمه توحید را کلمه باقیه در اعقاب خود قرار داد تا به سوى خدا بازگردند و ما این گروه و پدران آنها را از مواهب دنیا بهرهمند ساختیم تا حق و فرستاده آشکار الهى به سراغشان آمد گفتند: این سحر است و ما نسبت به آن کافریم. (26تا30)
«خداست که رحمتش را تقسیم مىکند»
کافران و مشرکان گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگ و ثروتمندى از این دو شهر مکه و طائف نازل نشده است؟ اى رسول ما آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میان آنان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا یکدیگر را تسخیر و با هم تعاون و همکارى نمایند و رحمت پروردگارت از آنچه جمع آورى مىکنند بهتر است. (31تا32)
«نعمات آخرت خاص پرهیزگاران است»
اگر تمکن کفار از مواهب مادى سبب نمىشد که همه مردم امت واحد، گمراه شده و به طرف کفر تمایل پیدا کنند، ما براى کسانیکه کافر مىشدند خانههایى با سقفهایى از نقره قرار مىدادیم و همچنین نردبانهائى که از آن بالا روند.
و همچنین براى خانههاى آنها درها و تختهائى زیبا و نقرهگون قرار مىدادیم که بر آن تکیه کنند و انواع وسائل تجملى را در اختیارشان قرار مىدادیم، اما تمام اینها متاع ناچیز زندگى دنیاست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است. (33تا35)
هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطانى را به سراغ او مىفرستیم تا همواره قرین و همنشین او باشد و این شیاطین این گروه را از یاد خدا باز مىدارند در حالى که گمان مىکنند هدایت یافتگان حقیقى هستند تا زمانى که یکى از آنها نزد ما حاضر مىشود و در اینجاست که به حقیقت پىبرده و به شیطانى که قرین اوست مىگوید: اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود چه بد همنشینى هستى تو.
به او گفته مىشود هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودى ندارد چرا ظلم کردید و همه در عذاب مشترکید.اى رسول ما آیا تو مىتوانى سخن خود را به گوش کران برسانى و یا کوران و کسانى که در ضلال و گمراهى آشکارى هستند را به راه راست هدایت کنى؟ (36تا40)
«آنچه که بر تو وحى شده محکم بگیر»
اى رسول ما، هرگاه تو را از میان آنها ببریم حتما آنان را مجازات خواهیم کرد و یا اگر زنده بمانى و آنچه را از عذاب آنان وعده دادهایم به تو نشان دهیم باز هم ما بر آنان مسلط هستیم.اى پیغمبر آنچه را به تو وحى شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیم هستى و این مایه یادآورى تو و قوم تو مىباشد و به زودى از آن پرسش خواهید شد.
اى پیامبر، تو و همچنین آنهایى که دعوت توحید تو را چیز تازهاى مىانگارند از پیروان پیامبران پیشین سؤال کنید و متوجه بشوید که آیا ما غیر از خداوند رحمن معبودانى براى پرستش آنها قرار دادهایم؟ (41تا45)
ما موسى را با آیات خود به سوى فرعون و درباریان او فرستادیم و به آنها گفت: من فرستاده پروردگار عالمیانم ولى هنگامى که او آیات ما را براى آنها آورد از آن مىخندیدند.ما هیچ معجزهاى به آنها نشان نمىدادیم مگر اینکه از دیگرى بزرگتر و مهمتر بود و آنها را با مجازات هشدار دادیم شاید بازگردند.
هنگامى که گرفتار بلا شدند گفتند: اى ساحر، پروردگارت را به عهدى که با تو کرده بخوان تا ما را از این درد و رنج برهاند که ما هدایت خواهیم یافت.اما موقعى که عذاب را از آنها بر طرف مىساختیم پیمان خود را مىشکستند.
فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: اى قوم من آیا حکومت مصر از آن من نیست و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارند؟ آیا نمىبینید؟ من از این مردى که از خانواده و طبقه پستى است و هرگز نمىتواند فصیح سخن بگوید برترم.
اگر راست مىگوید چرا دستبندهاى طلا به او داده نشده؟ یا اینکه چرا فرشتگان همراه او نیامدهاند تا گفتارش را تأئید نمایند او قوم خود را تحمیق کرد و از وى اطاعت کردند.اما هنگامى که ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم و آنها را پشیمان در عذاب و عبرتى براى دیگران قرار دادیم. (46تا56)
اى رسول ما در آن هنگام که درباره فرزند مریم مثلى زده شد قوم تو از آن مىخندیدند و مسخره مىکردند و مىگفتند: آیا خدایان و معبودان ما بهترند یا عیسى؟ اگر معبودان ما در دوزخ هستند پس عیسى نیز چون معبود قرار گرفته است در دوزخ خواهد بود. ولى آنها این مثل را جز از طریق جدال و ستیزه براى تو نزدند چرا که آنان گروهى کینه توز و پرخاشگرند.
عیسى تنها بندهاى بود که ما به او نعمت بخشیدیم و نمونه و الگوئى براى بنى اسرائیل قرار دادیم و هرگاه بخواهیم، بجاى شما در زمین ملائکهاى قرار مىدهیم که جانشین شما گردند.اى پیامبر بگو: عیسى دلیلى است براى آگاه شدن از فرا رسیدن قیامت چون نزول او از آسمان گواه نزدیکى رستاخیز است و هرگز در آن تردید نکنید و از من پیروى کنید که این راه مستقیم است و شیطان شما را از راه خدا باز ندارد که او دشمن آشکار شماست.
هنگامى که عیسى با دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفت: من براى شما حکمت آوردهام و آمدهام تا پارهاى از امورى را که در آن اختلاف دارید تبین و بیان نمایم. تقواى الهى پیشه کنید و از من اطاعت نمائید خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، او را پرستش کنید که راه راست همین است.
ولى گروههائى از میان آنها ظهور کردند که درباره مسیح اختلاف نمودند و بعضى او را خدا پنداشتند، واى بر آنها که ستم کردند از عذاب روز دردناک. (57تا65)
«آن روز که دوستان با هم دشمن شوند»
آنها چه انتظارى مىکشند؟ جز اینکه قیامت ناگهان به سراغشان بیاید در حالى که خبر ندارند، دوستان در آن روز دشمن یکدیگر مىگردند مگر پرهیزگاران که خداوند به آنها خواهد گفت: اى بندگان من امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگین مىشوید، آرى اینها کسانى بودند که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم فرمان ما بودند.
به آنها خطاب مىشود شما و همسرانتان در نهایت شادمانى و سرور وارد بهشت شوید، ظرفهاى غذا و جامهاى شراب طهور از طلا گرداگرد آنها مىگردانند و در آن بهشت آنچه دل مىخواهد و چشم از آن لذت مىبرد وجود دارد و شما همیشه در آن خواهید ماند.
این بهشتى است که شما بخاطر اعمالى که انجام مىدادید وارث آن مىشوید و براى شما در آن، میوههاى فراوان است که از آن تناول کنید.
مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مىمانند، هرگز عذاب از آنها تخفیف نمىیابد و آنها در آنجا از همه چیز مأیوسند ما به آنها ستم نکردیم بلکه آنها خود ستمکار بودند.آنها فریاد مىکشند اى مالک دوزخ آرزو داریم پروردگارت ما را بمیراند تا آسوده شویم، مىگوید: شما در اینجا ماندنى هستید.
قطعا حقیقت را برایتان آوردیم لیکن بیشتر شما حقیقت را خوش نداشتید آنها در دنیا تصمیم محکم و قاطع بر توطئه علیه پیامبر و قرآن گرفتند ما نیز اراده محکمى درباره سرنوشت آنها داریم.
آنها چنین مىپندارند که ما اسرار پنهانى و سخنان در گوشى آنها را نمىشنویم، آرى رسولان و فرشتگان ما نزد آنها هستند و همه چیز را مىنویسند. (66تا80)
«بگذار در باطل خود غوطهور باشند»
اى رسول ما، بگو: اگر براى خدا فرزندى بود من نخستین مطیع او بودم.منزه است پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار عرش از توصیفى که آنها مىکنند.
آنها را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور باشند و سرگرم بازى بوده تا روزى را که به آنها وعده داده شده است ملاقات کنند و نتیجه خود را ببینند.
او کسى است که در آسمانها و در زمین معبود است و حکیم و علیم مىباشد.پر برکت و زوال ناپذیر است کسى که مالک و حاکم آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است مىباشد و آگاهى از قیام قیامت فقط نزد اوست و به سوى او باز مىگردید. (81تا85)
اى مشرکان و گروه کافران، آنها را که غیر از خدا مىخوانید قادر بر شفاعت نیستند مگر کسانى که شهادت به حق دادهاند و به خوبى آگاهند. اى پیامبر، اگر از آنها سؤال کنى چه کسى آنها را آفریده قطعا مىگویند خدا. بگو: پس چگونه از عبادت او منحرف مىشوید.آنها چگونه از شکایت پیامبر که مىگوید: پروردگارا اینها قومى هستند که ایمان نمىآورند غافل مىشوند؟ اکنون که چنین است از آنها روى برگردان و بگو: سلام بر شما، اما به زودى خواهند دانست که این جدائى و اعراض مسالمتآمیز تو چه عذابى را براى آنها در پى خواهد داشت. (86تا89)