بنام خداوند بخشنده مهربان‏

روز قیامت و حساب اعمال مردم به آنها نزدیک شده اما آنها در غفلتند و از این مسأله روى گردانند.

هر یادآورى تازه‏اى از طرف پروردگارشان براى آنها بیاید با لعب و شوخى به آن گوش فرا مى‏دهند.

در حالى که قلوبشان در لهو و بى‏خبرى فرو رفته است، و این ستمگران در پنهان نجوا مى‏کنند و مى‏گویند آیا جز این است که این یک بشرى همچون شماست؟ آیا شما به سراغ سحر مى‏روید با اینکه مى‏بینید؟ پیامبر گفت: پروردگار من همه سخنان را چه در آسمان باشد و چه در زمین مى‏داند و او شنوا و داناست.

آنها گفتند: آنچه که محمد آورده وحى نیست بلکه خوابهاى آشفته است اصلا او دروغ به خدا بسته، او تنها یک شاعر است اگر راست مى‏گوید باید معجزه‏اى براى ما بیاورد همانگونه که پیامبران پیشین با معجزات فرستاده شدند.

تمام آبادیهائى را که پیش از اینها هلاک کردیم نیز تقاضاى معجزات گوناگون کردند و پیشنهادشان عملى شد ولى هرگز ایمان نیاوردند، آیا اینها ایمان مى‏آورند؟ ما پیش از تو جز مردانى که به آنها وحى مى‏کردیم نفرستادیم. همه انسان و از جنس بشر بودند اگر نمى‏دانید از آگاهان بپرسید ما آنها را پیکرهایى که غذا نخورند قرار ندادیم، آنها عمر جاویدان هم نداشتند، سپس وعده‏اى را که به آنها داده بودیم وفا کردیم، آنها و هرکس را مى‏خواستیم از چنگال دشمنانشان نجات دادیم. و مسرفان را هلاک نمودیم‏ و ما بر شما کتابى نازل کردیم که وسیله تذکر و بیدارى شما در آن است آیا اندیشه نمى‏کنید. چه بسیار مناطق آباد با ساکنان ستمگرش را که ما در هم کوبیدیم و بعد از آنها قوم دیگرى به وجود آوردیم، آنها هنگامى که عذاب ما را احساس کردند گریزان شدند به آنها گفته شد فرار نکنید و به زندگى پرناز و نعمتتان و به مسکنهاى پر زرق و برقتان باز گردید تا همچون گذشته، بینوایان و مستمندان از شما تقاضاى کمک کنند و شما نیز بى‏اعتنائى کنید و این زندگى نکبت‏بار را به پایان برسانید.

آنها پس از مشاهده عذاب و این دعوت با خود گفتند:

اى واى بر ما که چه ظالم و ستمگر بودیم‏ و همچنان این سخن را با خود زمزمه مى‏نمودند تا ریشه آنها را قطع کردیم و آنها را خاموش ساختیم چون بیدارى بعد از نزول عذاب فایده‏اى در بر ندارد.

ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست براى بازى نیافریدیم‏ و اگر بازى‏گر بودیم و مى‏خواستیم بازیچه‏اى بگیریم چیزى متناسب خود انتخاب مى‏کردیم، بلکه ما حق را بر باطل مى‏کوبیم و باطل محو و نابود مى‏شود اما واى بر شما از توصیفى که مى‏کنید.

براى اوست آنچه در آسمان و زمین است، و آنهایى که در محضر قرب پروردگار هستند یعنى فرشتگان، هیچگاه از عبادتش تکبّر نمى‏ورزند و هرگز خسته نمى‏شوند.

آنها شب و روز تسبیح مى‏گویند و سستى به خود راه نمى‏دهند.

آیا خدایانى را که این بت‏پرستان در زمین برگزیده‏اند قدرت آفرینش و انتشار آفریده‏هاى خود را در روى زمین دارند؟ بدانید که اگر در آسمان و زمین خدایانى جز اللّه بود فاسد مى‏شدند و نظام جهان از هم مى‏پاشید. خداوند و پروردگار عرش از توصیفى که آنها مى‏کنند منزه است.

هیچکس نمى‏تواند در مورد اعمال او خرده بگیرد، اما اعمال و کردار آنها مورد سئوال و بازخواست قرار خواهد گرفت.

آیا آنها که جز خدا معبودانى برگزیده‏اند از روى دلیل است؟ بگو: پس دلیلتان را بیاورید، این سخن من و سخن پیامبرانى است که پیش از من بودند، اما اکثر آنها حق را نشناخته و بدون اطلاع و دلیل از آن رویگردانند.

اى پیامبر، ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که معبودى جز من نیست بنابر این تنها مرا پرستش کنید - مشرکان گفتند: خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزیده است، او از این عیب و نقص منزه است و این فرشتگان بندگان شایسته او هستند نه فرزندان او.

اینان هرگز در سخن گفتن بر او پیشى نمى‏گیرند و به فرمان او عمل مى‏کنند.

خداوند همه اعمال امروز و آینده و گذشته آنها را مى‏داند و آنها جز براى کسى که خدا از او خشنود است شفاعت نمى‏کنند و از ترس او بیمناکند.

و اگر هر کدام از آنها ادعا کند که من معبود دیگرى جز خدا هستم کیفر او را جهنم مى‏دهیم و اینگونه ستمگران را کیفر خواهیم داد.

آیا این کافران مشاهده نمى‏کنند و آگاه نیستند که آسمانها و زمین به هم متصل بودند و نه بارانى مى‏بارید و نه گیاهى مى‏روئید و تمام کائنات به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم؟ و هر چیز زنده‏اى را از آب قرار دادیم و حیات آنها از آب است پس چرا ایمان نمى‏آورند؟ ما در زمین، کوههاى ثابت و پا برجایى قرار دادیم تا مایه آرامش آنها باشند و آنها را از لرزشهاى زمین حفظ کنند و در آن دره‏ها و راههایى قرار دادیم تا به سوى مقصدشان هدایت شوند.

و آسمان را پوششى براى حفاظت از آنها قرار دادیم اما آنها از آیات و نشانه‏هاى توحیدى که در آن است رویگردان هستند.او کسى است که خورشید و ماه که هر یک از آنها در مدارى حرکت مى‏کنند را به وجود آورد.(1تا33)

«همه طعم مرگ را مى‏چشند»

اى پیامبر، ما براى هیچ انسانى قبل از تو زندگى جاویدان قرار ندادیم، پس زمانى که تو نیز بمیرى آیا آنها عمر جاوید پیدا خواهند کرد؟ اینها باید بدانند که هر انسانى طعم مرگ را خواهد چشید. ما شما را به وسیله بدیها و نیکیها آزمایش مى‏کنیم و سرانجام به سوى ما باز خواهید گشت.(34تا35)

«انسان عجول است»

هنگامى که کافران تو را مى‏بینند کارى جز استهزا کردن ندارند، و با خود مى‏گویند: آیا این مرد همان کسى است که سخن از خدایان شما مى‏گوید؟ در حالى که خودشان قرآن را که یاد آورنده یاد خداى رحمن است منکرند.

آرى انسان بخاطر شتابش در انجام اعمال، گویى از عجله آفریده شده، اما عجله و شتاب نکنید من آیات خود را به زودى به شما نشان خواهم داد.

آنها مى‏گویند: اگر راست مى‏گوئید این وعده قیامت کى فرا مى‏رسد؟ ولى اگر کافران مى‏دانستند زمانى را که نمى‏توانند شعله‏هاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور کنند و هیچکس آنها را یارى نمى‏کند اینقدر درباره قیامت شتاب نمى‏کردند.

آرى این مجازات الهى به صورت ناگهانى به سراغشان مى‏آید و مبهوتشان مى‏کند آنچنانکه توانائى بر دفع آن ندارند و به آنها مهلت داده نمى‏شود(36تا41)

«از استهزا آنان غمگین نباش»

اى رسول ما، پیامبران پیش از تو را نیز استهزا کردند، اما سرانجام آنچه را از عذابهاى الهى مسخره مى‏کردند دامان استهزا کنندگان را گرفت.

بگو: چه کسى شما را در شب و روز از مجازات خداوند رحمان نگاه مى‏دارد؟ اما آنها از یاد پروردگارشان روى گردانند.

آیا آنها خدایانى دارند که مى‏توانند از آنها دفاع کنند؟ این خدایان دروغین حتى نمى‏توانند خودشان را نیز یارى دهند و از ناحیه ما نیز به آنها یارى نخواهد رسید ما آنها و پدرانشان را از نعمتها بهره‏مند ساختیم تا آنجا که عمر طولانى پیدا کردند و مایه غرور و طغیانشان شد، آیا نمى‏بینید که ما مرتبا از زمین و اهل آن مى‏کاهیم آیا آنها غالب و پیروزند یا ما؟

اى پیامبر به آنان بگو: من تنها به وسیله وحى شما را انذار مى‏کنم ولى آنها که گوشهایشان کر است هنگامى که انذار مى‏شوند سخنان را نمى‏شوند. (41 الى 45)

«ترازوى عدل در رستاخیز»

اى رسول ما این گمراهان اگر کمترین عذاب پروردگارت آنها را لمس کند فریادشان بلند مى‏شود و به ستمگرى خود اعتراف کرده و مى‏گویند اى واى، ما همگى ستمگر بودیم.

ما در روز قیامت وسیله‏اى براى سنجش اعمال آماده مى‏کنیم و به هیچکس کمترین ستمى نمى‏شود و اگر به مقدار سنگینى دانه خردلى کار نیک و بدى باشد آنرا حاضر مى‏کنیم و کافى است که ما حساب کننده باشیم.(46تا47)

«فرقان و قرآن»

ما به موسى و هارون فرقان را که وسیله جدا کردن حق از باطل و نور و آنچه مایه یادآورى پرهیزکاران است دادیم.

همان پرهیزکارانى که از پروردگارشان در غیب و نهان مى‏ترسند و از قیامت بیم دارند و این قرآن نیز ذکر مبارکى است که بر شما نازل کردیم آیا آن را انکار مى‏کنید؟(48تا50)

«ابراهیم و بتها»

ما از قبل به ابراهیم، وسیله رشد دادیم و از شایستگى او آگاه بودیم‏ او به پدرش آذر و قوم او گفت: این مجسمه‏هاى بیروحى را که شما همواره پرستش مى‏کنید چیست؟ گفتند:

ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت مى‏کنند گفت: مسلّما هم شما و هم پدرانتان در گمراهى آشکارى بوده‏اید.

گفتند: تو مطلب حقى براى ما آورده‏اى یا اینکه ما را بازى مى‏دهى؟ گفت: آنچه که من مى‏گویم حق است و پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده و من از گواهان این موضوعم.

و به خدا سوگند نقشه‏اى براى نابودى بتهایتان در غیاب شما طرح مى‏کنم‏ و سرانجام در یک موقعیت مناسب همه آن بتها بجز بت بزرگشان را قطعه قطعه کرد تا به سراغ او بیایند و او حقایق را به آنان بگوید.

ابراهیم بتها را شکست و بت‏پرستان گفتند: هر کس با خدایان ما چنین کرده قطعا از ستمگران است و باید کیفر ببیند.

گروهى گفتند: شنیدیم جوانى از مخالفت با بتها سخن مى‏گفت که او را ابراهیم مى‏گفتند.

عده‏اى گفتند: او را در برابر چشم مردم بیاورید تا گواهى دهند.

هنگامى که ابراهیم را حاضر کردند گفتند:

تو این کار را با خدایان ما کرده‏اى، اى ابراهیم؟ ابراهیم گفت: بلکه بزرگشان کرده باشد از آنها سؤال کنید اگر سخن مى‏گویند.

آنها به وجدان خود بازگشتند و با خود گفتند حقّا که شما ستمگرید اما دوباره نداى وجدان را رها کرده و به عقیده قبل برگشتند و گفتند:

تو میدانى که اینها سخن نمى‏گویند.

ا براهیم گفت: آیا جز خدا چیزى را مى‏پرستید که نه کمترین سودى براى شما دارد و نه زیانى مى‏رساند، اف بر شما و بر آنچه غیر از خدا پرستش مى‏کنید، آیا اندیشه نمى‏کنید و عقل ندارید؟ گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یارى کنید اگر کارى از شما ساخته است.

سرانجام او را در آتش انداختند ولى ما گفتیم اى آتش بر ابراهیم سرد و سالم باش.

آنها مى‏خواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند ولى ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم.

پس از آن، او و لوط را به سوى سرزمین شام که آنرا براى همه جهانیان پر برکت ساختیم روانه کرده و نجات بخشیدیم.

و اسحاق و علاوه بر او یعقوب را به وى عطا کردیم و همه آنها را مردانى صالح قرار دادیم.

آنان را به عنوان پیشوایانى برگزیدیم که به فرمان ما مردم را هدایت مى‏کردند و براى انجام کارهاى نیک و بر پا داشتن نماز و اداى زکات به آنها وحى کردیم و آنها تنها مرا عبادت مى‏کردند.(51تا73)

«نجات لوط از دست گمراهان»

اى پیامبر، لوط را بیادآور که به او حکم و علم دادیم، و از شهرى که اهل آن اعمال زشت و کثیفى را انجام مى‏دادند رهائى بخشیدیم چرا که آنها مردم بد و فاسقى بودند، ما او را در رحمت خود داخل کردیم چون که او از صالحان بود(74تا75)

«نوح و قوم لجوجش»

اى رسول ما، بیاد آور هنگامى که نوح پیش از ابراهیم و لوط پروردگار خود را خواند و ما دعاى او را اجابت کردیم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم‏ و او را در برابر جمعیتى که آیات ما را تکذیب کرده بودند یارى نمودیم، چرا که آنها قوم بدى بودند و به همین جهت همه را غرق نمودیم. (76تا77)

«داود و سلیمان»

اى پیامبر، داود و سلیمان را به خاطر آور هنگامى که درباره کشتزارى که گوسفندان قوم، آن را شبانه چریده و خراب کرده بودند داورى مى‏کردند و ما شاهد قضاوت آنها بودیم.

ما حکم واقعى آن را به سلیمان تفهیم کردیم و به هر یک از آنها شایستگى داورى و علم دادیم و کوهها و پرندگان را مسخر داود ساختیم که با او تسبیح خدا مى‏گفتند و ما قادر بر انجام این کار بودیم.

و ساختن زره را نیز به او تعلیم دادیم تا شما را در جنگهایتان حفظ کند آیا شکر این نعمتهاى خدا را مى‏گذارید؟ ما تند باد را مسخر سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوى سرزمینى که آنرا پر برکت کرده بودیم حرکت مى‏کرد و ما از همه چیز آگاه بودیم.

و گروهى از شیاطین را نیز مسخر او قرار دادیم که برایش در دریاها غواصى مى‏کردند و کارهایى غیر از این براى او انجام مى‏دادند و ما آنها را از تمرّد و سرکشى حفظ مى‏کردیم. (78تا82)

«نجات ایوب از مشکلات»

اى پیامبر، بیاد آر ایوب را در آن هنگام که پروردگارش را خواند و عرضه داشت که محنت و مشکلات به من روى آورده و تو ارحم الراحمینى، ما دعاى او را مستجاب کردیم و ناراحتیهائى را که داشت بر طرف ساختیم و خاندانش را به او باز گردانیدیم و همانند آنها را نیز بر آنان افزودیم تا رحمتى از سوى ما باشد و تذکرى براى عبادت کنندگان. (83تا84)

«اسماعیل و ادریس و ذا الکفل»

اى رسول ما، اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را به یاد آر که همه از صابران بودند و ما آنها را در رحمت خود داخل کردیم چرا که آنها از صالحان بودند.(85تا86)

 «یونس در شکم ماهى»

اى پیامبر، ذا النون (یونس) را به یاد آور در آن هنگام که خشمگین از میان قوم خود رفت و چنین مى‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت اما زمانیکه در شکم نهنگ قرار گرفت فریاد زد خدایا جز تو معبودى نیست، منزهى تو، من از ستمکاران بودم.

ما دعاى او را اجابت کردیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و همینگونه مؤمنان را نجات مى‏دهیم(87تا88)

«دعاى ذکریا»

اى پیامبر، ذکریا را یاد کن در آن دم که پروردگار خویش را ندا داد پروردگارا مرا تنها مگذار که تو از همه بازماندگان بهترى، پس دعاى او را اجابت کردیم و یحیى را بدو بخشیدیم و همسر او را شایسته کردیم چون آنان به انجام کارهاى نیک مى‏شتافتند و ما را با بیم و امید مى‏خواندند و در قبال ما فروتن بودند. (89تا90)

«مریم پاکدامن»

اى پیامبر، یاد کن در این کتاب مریم را که دامان خود را از آلودگى به بى‏عفتى پاک نگهداشت و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش را نشانه بزرگى براى جهانیان قرار دادیم. (91)

«امت واحده»

این است آئین شما، آئینى واحد و من پروردگار شما هستم پس تنها مرا بپرستید.

گروهى از پیروان ناآگاه کار خود را به تفرقه میانشان کشاندند ولى سرانجام همگى به سوى ما باز مى‏گردند و هر کس چیزى از اعمال صالح را بجا آورد در حالى که ایمان داشته باشد کوششهاى او ناسپاسى نخواهد شد و ما تمام اعمال آنها را مى‏نویسیم. (92تا94)

«کافران و رستاخیز»

اى پیامبر، براى اهل شهرها و آبادیهائى که بر اثر گناه نابودشان کرده‏ایم بازگشتشان به دنیا براى جبران گذشته‏هایشان محال و حرام است و آنها هرگز باز نخواهند گشت‏ تا آن زمان که بازماندگان قوم یأجوج و مأجوج از محیط بسته خود بیرون آیند و از هر ارتفاعى به سرعت عبور کنند و در این زمان وعده حق و قیامت نزدیک مى‏شود، در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت متوقف شده و از حرکت باز ماند و مى‏گویند اى واى بر ما که از این امر در غفلت بودیم بلکه ما ستمگر بودیم. (95تا97)

«هیزم جهنم»

اى کسانى که کافر شدید شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید هیزم جهنم خواهید بود و همگى در آن وارد مى‏شوید.

اگر اینها خدایان واقعى بودند هرگز وارد جهنم نمى‏شدند اینها همه در آن جاودانه خواهند ماند و در آن، ناله‏هاى دردناک خواهند داشت و چیزى نمى‏شنوند.

اما کسانى که از قبل وعده نیک به آنها داده‏ایم از آن دور نگاهداشته مى‏شوند.

آنها صداى آتش دوزخ را نمى‏شنوند و در آنچه دلشان بخواهد جاودانه متنعم هستند.

وحشت بزرگ، آنها را اندوهناک نمى‏کند و فرشتگان به استقبالشان مى‏روند. و مى‏گویند: این همان روزى است که به شما وعده داده مى‏شد.

در آن روز که آسمان را همچون طومار در هم مى‏پیچیم سپس همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم آن را باز مى‏گردانیم، این وعده‏اى است که ما داده‏ایم و قطعا آن را انجام خواهیم داد(98تا104)

«وارثان زمین»

ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان صالح من وارثان حکومت در زمین خواهند شد.

در این امر ابلاغ روشنى است براى گروه عبادت کنندگان. (105تا106)

«پیامبر رحمت»

اى پیامبر، ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم، بگو: تنها چیزى که به من وحى مى‏شود این است که معبود شما خداى یگانه است آیا با این حال تسلیم حق مى‏شوید و از بت‏پرستى دست برمى‏دارید؟ اگر با این همه دلیل رویگردان شوند بگو: من به همه شما به طور یکسان اعلام خطر مى‏کنم و نمى‏دانم که آیا وعده عذاب خدا نزدیک است یا دور؟ او سخنان آشکار و آنچه کتمان و پنهان مى‏کنید را مى‏داند و هیچ چیزى بر او مخفى نیست‏ و من نمى‏دانم شاید این ماجرا آزمایشى است براى شما و بهره‏گیرى تا مدتى معین.

بگو: پروردگارا تو خود بین من و آنها به حق حکم کن و از پروردگار رحمان در برابر نسبتهاى نارواى شما استمداد مى‏طلبم. (107تا112)