بنام خداوند بخشنده مهربان‏

 پاک و منزه است خدائى که بنده‏اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى که گرداگردش را پر برکت ساختیم برد و از آنجا به آسمان بردیم تا آیات خود را به او نشان دهیم همانا خدا شنوا و بیناست.(1)

«دو انحراف در قوم بنى اسرائیل»

ما به موسى کتاب آسمانى دادیم و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم و به آنها گفتیم: غیر ما را تکیه‏گاه خود قرار ندهید اى فرزندان کسانى که با نوح در کشتى سوار کردیم، او بنده شکرگزارى بود.

و ما به بنى اسرائیل در کتاب تورات اعلام نمودیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد و برترى‏جویى بزرگى خواهید نمود.

هنگامى که نخستین وعده فرا رسد مردانى پیکار جو را بر شما مى‏فرستیم که نه تنها شما را در هم بکوبد بلکه براى بدست آوردن مجرمان خانه‏ها را جستجو مى‏کند و این وعده‏اى است قطعى.

سپس شما را بر آنها چیره مى‏کنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر از دشمن قرار مى‏دهیم.

اگر نیکى کنید به خودتان نیکى مى‏کنید و اگر بدى کنید باز هم به خود مى‏کنید و هنگامى که وعده دوم فرارسد آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر مى‏شود و داخل مسجد اقصى مى‏شوند همانگونه که در دفعه اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود مى‏گیرند درهم مى‏کوبند.

امید است پروردگارتان به شما رحم کند، هرگاه از گناه برگردید و توبه کنید ما نیز بر مى‏گردیم و توبه شما را مى‏پذیریم اما اگر به نافرمانى ادامه دهید، جهنم را زندان سخت براى کافران قرار داده‏ایم. (2تا8)

«مستقیم‏ترین راه سعادت»

این قرآن، به راهى هدایت مى‏کند که مستقیم‏ترین راههاست و به مؤمنانى که عمل صالح انجام مى‏دهند بشارت مى‏دهد که براى آنها پاداش بزرگى است. و اینکه آنها که به قیامت ایمان نمى‏آورند بر ایشان عذاب دردناکى را آماده ساخته‏ایم‏ و انسان بر اثر شتابزدگى آنگونه که نیکیها را مى‏طلبد بدیها را نیز طلب مى‏کند چون انسان همواره عجول است. (9تا11)

«شب و روز دو آیت بزرگ خدا»

ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود قرار دادیم سپس نشانه شب را محو کرده و نشان روز را روشنى بخش ساختیم تا فضل پروردگار را در پرتو آن بطلبید و به تلاش در زندگى برخیزید و عدد سالها و حساب آنها را بدانید و ما هر چیزى را بطور مشخص و آشکار بیان کردیم. (12)

«انسانها و حساب اعمال»

ما مقدرات و نتیجه اعمال نیک و بد هر انسانى را طوق گردن او قرار مى‏دهیم تا ملازم و قرین همیشگى او باشد و در روز قیامت، کتابى براى او بیرون مى‏آوریم که آن را در برابر خود گشوده مى‏بیند. این همان نامه اعمال اوست، به او مى‏گوئیم این کتاب را بخوان، کافى است که امروز خود حسابگر خود باشى.

هر کس هدایت شود براى خود هدایت یافته و آن کس که گمراه گردد به زیان خود گمراه شده است و ضررش متوجه خود اوست، البته هیچکس بار گناه دیگرى را بدوش نمى‏کشد (مگر اینکه در انجام اعمال دیگران سهمى داشته باشد) و ما هرگز شخص و یا قومى را مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه در میانشان پیامبرى را مبعوث مى‏کنیم تا احکام الهى را بر ایشان بیان کند. (13تا15)

«مراحل مجازات الهى»

هنگامى که بخواهیم شهر و دیارى را بخاطر گناهانشان هلاک کنیم به مترفین و ثروتمندان و همه متنفّذانى که در غفلت و بى‏خبرى هستند و به دستورات ما اعتنایى ندارند فرصت مى‏دهیم تا بر گناه و انحراف خود آن قدر بیفزایند که مستوجب و مستحق مجازات شوند آنگاه آنها و کسانى را که نسبت به اعمال آنان بى‏تفاوت بودند را شدیدا درهم مى‏کوبیم.

اى پیامبر، چه بسیار مردمى که در قرون بعد از نوح زندگى مى‏کردند و بر اساس همین سنّت آنها را هلاک کردیم و کافى است که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و نسبت بر آنان بیناست. (16تا17)

«طالبان دنیا و طالبان آخرت»

هر کس که تنها زندگى زودگذر دنیاى مادى را مى‏طلبد آن مقدار از آن را که بخواهیم و اراده کنیم به او مى‏دهیم، سپس دوزخ را براى او آماده خواهیم ساخت که در آتش سوزانش مى‏سوزد در حالى که مذموم و رانده درگاه خدا است.

و آن کس که سراى آخرت را بطلبد و سعى و کوشش خود را براى آن انجام دهد، در حالى که ایمان داشته باشد سعى و تلاشش از سوى خدا پاداش داده خواهد شد.

اى رسول ما، هر یک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت بهره و کمک مى‏دهیم و عطاى پروردگارت هرگز از کسى منع نشده است.

ببین چگونه بعضى را در زندگى دنیا بخاطر کوششان بر بعضى دیگر برترى بخشیده‏ایم، درجات آخرت و برتریهایش از این هم بیشتر است.(18تا21)

 «احترام به والدین»

با «اللّه» معبود دیگرى قرار مده که مذموم و بى‏یار و یاور خواهى شد.

پروردگارت فرمان داده جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید، هرگاه یکى از آنها یا هر دو آنها نزد تو به سن پیرى برسند کمترین اهانتى به آنها روامدار، و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو.

بالهاى تواضع خویش را در برابرشان از محبت و لطف فرو آر و بگو: پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.

بدانید که پروردگار شما از درون دلهاى شما آگاه است و هرگاه صالح باشید و گناهان گذشته را جبران کنید و توبه نمائید او توبه کنندگان را مى‏بخشد. (22تا25)

«اعتدال در انفاق»

اى پیامبر، حق نزدیکان و همچنین مستمند و وامانده در راه را بپرداز و هرگز اسراف و تبذیر مکن.

چرا که تبذیر کنندگان برادران شیطانند و شیطان کفران نعمتهاى پروردگارش را کرد. و هرگاه بخاطر تنگى معیشت قادر به کمک کردن به آن مستمندان نبودى و بخاطر انتظار گشایش و رحمت از سوى پروردگارت از آنها دورى نمودى با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنان سخن بگو.

در انفاق کردن، نه بخل بورز که گوئى دستت را به گردنت بسته‏اند و نه آنچنان بخشش کن که چیزى براى روز تنگى و سختى باقى نماند چون آن وقت تهى‏دست بنشینى و خود را ملامت کنى.

پروردگارت، روزى را براى هر کس که بخواهد گشاده یا تنگ مى‏دارد، او نسبت به بندگانش آگاه و بینا است.

«شش حکم مهم الهى»

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، فرزندان خود را بخاطر ترس از فقر به قتل نرسانید ما هم شما و هم آنها را روزى مى‏دهیم، بطور قطع قتل آنها گناه بزرگى است.

به زنا نزدیک نشوید که کاریست بسیار زشت و راهیست بسیار ناپسند و کسى که خداوند خونش را حرام شمرده، جز به حق به قتل نرسانید و آن کسى که مظلوم کشته شده براى ولیّش سلطه و حق قصاص قرار دادیم اما در قتل و قصاص نباید اسراف کند چرا که مورد حمایت خداوند خواهد بود.

به مال یتیم جز به طریق نیکو نزدیک نشوید تا به سر حد بلوغ رسد و بتواند از اموال خود نگهدارى کند و به عهد خود وفا کنید که از عهد و پیمانهاى شما سؤال کرده خواهد شد و به هنگامى که پیمانه مى‏کنید حق پیمانه را ادا نمائید و با ترازو درست وزن کنید این براى شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. (31تا35)

« مواعظ»

اى رسول ما، از آنچه نمیدانى و آگاهى ندارى پیروى مکن چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند، روى زمین با تکبر راه مرو، زیرا نمى‏توانى زمین را با قدرت پاهاى خود بشکافى و یا طول قامتت را به اندازه کوهها برسانى و با این کار خود را برتر بدانى‏ همه اینها گناهش نزد پروردگار تو منفور است.

این احکام از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى فرستاده و هرگز معبودى با اللّه قرار مده که تو را به جهنم مى‏فرستد در حالى که مورد سرزنش خواهى بود و رانده شده درگاه خدا خواهى شد.

اى پیامبر، به مشرکان بگو: آیا خداوند پسران را مخصوص شما قرار داد و خودش دخترانى از فرشتگان انتخاب کرد؟ شما سخن بزرگ و بسیار زشتى را بر زبان مى‏آورید.

ما در این قرآن انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند ولى گروهى از کوردلان آنها جز بر نفرتشان نمى‏افزاید.

بگو: اگر آنچنانکه آنها مى‏پندارند با خدا، خدایان دیگرى وجود داشت آنها تلاش مى‏کردند تا راهى به سوى خداوند صاحب عرش پیدا کنند.

او پاک و برتر است از آنچه مى‏گویند، آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند همه تسبیح‏گوى اویند، و هر موجودى تسبیح و حمد او مى‏گوید ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید، خداوند حلیم و بردبار است. (36تا44)

«آنهایى که به آخرت ایمان ندارند»

اى رسول ما، هنگامى که قرآن مى‏خوانى میان تو و آنها که ایمان به آخرت ندارند و تو را هنگام تلاوت قرآن مسخره مى‏کنند حجاب ناپیدایى قرار میدهیم‏ و بر دلهاى آنها پوششهایى تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینى قرار مى‏دهیم تا چیزى را درک نکنند و هنگامى که پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد مى‏کنى از تو پشت مى‏کنند و روى بر مى‏گردانند.

ما مى‏دانیم آنان به چه منظورى به سخنان تو گوش فرا مى‏دهند آنها براى اخلال کردن و تهمت زدن بتو نزدت مى‏آیند و هنگامى که این ستمگران با هم نجوا مى‏کنند مى‏گویند شما از انسانى که سحر شده است پیروى مى‏کنید.

ببین چگونه براى تو مثل مى‏زنند و از همین رو گمراه شدند و قدرت پیدا کردن راه حق را ندارند.

مشرکان گفتند: آیا هنگامى که ما استخوانهاى پوسیده و پراکنده‏اى شدیم دگربار آفرینش تازه‏اى خواهیم یافت؟

بگو: شما سنگ و یا آهن‏ و یا مخلوقى که در نظر شما از این هم سخت‏تر است و از حیات و زندگى دورتر، باز خداوند قادر است شما را به زندگى مجدد بازگرداند. آنها بزودى مى‏گویند چه کسى ما را باز مى‏گرداند؟ بگو: همان کسى که روز نخست شما را آفرید، آنها سر خود را از روى تعجب و انکار به سوى تو خم مى‏کنند و مى‏گویند: در چه زمانى خواهد بود بگو: شاید نزدیک باشد.

همان روز که شما را از قبرهایتان فرا مى‏خواند شما هم اجابت مى‏کنید، در حالى که حمد او مى‏گوئید و تصور مى‏کنید تنها مدت کوتاهى در جهان برزخ درنگ کرده‏اید. (46تا52)

«با همه مخالفان برخوردى منطقى کنید»

اى رسول ما، به بندگانم بگو: با یکدیگر به بهترین وجه سخن بگوئید چرا که شیطان بوسیله سخنان زشت میان آنها فتنه و فساد مى‏کند، همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.

پروردگار شما از نیات و اعمالتان آگاهتر است و اگر بخواهد شما را مورد رحمت قرار مى‏دهد و یا مجازات مى‏نماید و ما تو را وکیل بر آنها نساخته‏ایم ملزم باشى آنها اجبارا ایمان بیاورند.

پروردگار تو از حال همه کسانى که در آسمانها و زمین هستند آگاهتر است و ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم و به داود نیز زبور را بخشیدیم که در آن مناجات و اندرز و خبر از حکومت صالحان و نیکان است.

بگو: کسانى را که غیر از خدا معبود خود مى‏پندارید بخوانید، آنها نمى‏توانند مشکلى را از شما برطرف سازند و نه تغییرى در آن ایجاد کنند.

آنها افرادى هستند که خودشان وسیله براى تقرب به پروردگارشان مى‏طلبند و وسیله‏اى هر چه نزدیکتر، و به رحمت او امیدوارند و از عذاب او مى‏ترسند و از اینکه معبود دیگران واقع شوند بیزارند و همه از عذاب پروردگارت وحشت دارند. (53تا57)

«بهانه‏جوئى‏هاى مشرکین و کافران»

هر شهر و آبادى را پیش از روز قیامت هلاک مى‏کنیم یا اگر گناهکارند به عذاب شدیدى گرفتارشان خواهیم ساخت، این در کتاب الهى و لوح محفوظ ثبت است.

هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات در خواستى بهانه‏جویان را بفرستیم جز اینکه پیشینیان که همین گونه در خواستها را داشتند و با ایشان هماهنگ بودند آنها را تکذیب کردند از جمله ما به قوم ثمود ناقه دادیم معجزاتى که روشنگر بود، اما آنها بر آن ستم کردند و ناقه را به هلاکت رساندند.

ما معجزات را فقط براى تخویف و اتمام حجت مى‏فرستیم.

اى پیامبر، بیاد آور زمانى را که به تو گفتیم پروردگارت به مردم احاطه کامل دارد و از وضعشان کاملا آگاه است ما آن رؤیایى را که به تو نشان دادیم و شجره ملعونه تنها براى آزمایش مردم بود و ما آنها را تخویف و انذار مى‏کنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمى‏شود. (58تا60)

«دامهاى شیطانى»

به یاد بیاور زمانى را که به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده کنید، آنها همگى سجده کردند جز ابلیس که گفت: آیا براى کسى سجده کنم که او را از خاک آفریده‏اى؟ پس از آن اظهار داشت اگر تا روز قیامت مرا زنده بگذارى، این کسى را که بر من ترجیح داده‏اى همه فرزندانش را جز عده کمى گمراه و ریشه کن خواهم ساخت.

خداوند به او فرمود، برو، هر فردى از آنان که از تو تبعیت کند جهنم کیفر آنهاست که کیفرى است فراوان، هر کدام از آنها را که مى‏توانى با صداى خودت تحریک کن و لشکر سواره و پیاده‏ات را بر آنها گسیل دار و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى و آنها را با وعده‏هایت سرگرم کن. ولى شیطان جز فریب و دروغ وعده‏اى نمى‏دهد.

بدان تو هرگز بر بندگان من سلطه پیدا نخواهى کرد و آنها هیچگاه به دام تو گرفتار نخواهند شد همین قدر کافى است پروردگارت حافظ آنها باشد.(61تا65)

«نعمتهاى خدا را کفران نکنید»

پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما بحرکت در مى‏آورد تا از نعمت او بهره‏مند شوید، او نسبت به شما مهربان است. و هنگامى که در دریا ناراحتى به شما برسد همه کس جز او فراموش خواهید کرد، اما هنگامى که شما را به خشکى نجات دهد روى مى‏گردانید، و انسان کفران کننده است.

آیا از این ایمن هستید که در خشکى با یک زلزله شدید شما را در زمین فرو ببرد یا طوفانى از سنگریزه بر شما بفرستد و در آن مدفونتان کند سپس حافظ و یاورى براى خود نیابید؟ یا اینکه ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا باز گرداند و تندباد کوبنده‏اى بر شما بفرستد و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، و آنگاه کسى را از قهر ما دادخواه و فریادرس نیابید.

ما بنى آدم را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا بر مرکبهاى راهوار حمل کردیم و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنها روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خود برترى بخشیدیم.

به یاد آورید روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان مى‏خوانیم، آنها که نامه عملشان به دست راستشان است آن را با شادى و سرور مى‏خوانند و سر سوزنى به آنها ظلم و ستم نمى‏شود اما آنها که در این جهان از دیدن چهره حق نابینا بودند در آنجا نیز نابینا هستند. (66تا72)

«عصمت پیامبر»

اى رسول ما، نزدیک بود مشرکان با وسوسه‏هاى خود و با استفاده از روح صلح طلبانه تو، تو را از هر چه وحى کرده‏ایم فریفته و منصرف سازند تا غیر آن را به ما نسبت دهى تا از مخالفت آنها با اسلام کاسته شود و در آن صورت آنان تو را دوست خود انتخاب کنند.

اگر ما تو را ثابت قدم نمى‏ساختیم و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودى نزدیک بود کمى به آنها تمایل کنى و بخاطر کم شدن مخالفت آنها، در مورد بعضى از دستورات ما اغماض نمایى.

اگر چنین مى‏کردى، ما دو برابر مجازات مشرکان در حیات دنیا و دو برابر مجازات آنها را بعد از مرگ به تو مى‏چشاندیم، سپس در برابر ما یاورى نمى‏یافتى

نزدیک بود آنها تو را از شهر مکه با نیرنگ و توطئه بیرون کنند، هر گاه چنین مى‏کردند گرفتار مجازات سخت الهى مى‏شدند و بعد از تو جز مدت کمى باقى نمى‏ماندند.

این سنت ما در پیامبرانى است که پیش از تو فرستادیم و هرگز براى سنت ما تغییر و دگرگونى نخواهى یافت(73تا77)

«وجوب نماز شب بر پیامبر»

اى پیامبر، نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکى شب بپادار و نماز صبح را نیز بجاى آر که آن، به حقیقت هم مشهود ملائکه شب است و هم ملائکه روز، پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن و نماز بخوان این یک وظیفه اضافى و واجب براى توست تا پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد و بگو پروردگارا مرا در هر کار، صادقانه وارد و خارج نما و از سوى خود سلطان و یاورى براى من قرار ده.

و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و قطعا باطل نابود شدنى است. (78تا81)

«قرآن نسخه شفابخش»

و ما آنچه از قرآن نازل مى‏کنیم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ایمان است، لاکن کافران را بجز زیان چیزى نخواهد افزود. (82)

«هر کس بر فطرت خود عمل مى‏کند»

هنگامى که به انسان نعمت مى‏بخشیم از حق روى مى‏گرداند و متکبرانه دور مى‏شود و هنگامى که کمترین بدى به او مى‏رسد از همه چیز مأیوس مى‏گردد.

بگو: هر کس بر اساس روش و خلق و خوى خود عمل مى‏کند و پروردگار شما آنها را که راهشان نیکوتر است بهتر مى‏شناسد. (83تا84)

«روح چیست؟»

اى رسول ما، از تو درباره روح سؤال مى‏کنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکى از دانش به شما داده نشده است. (85)

«آنچه دارى از ما است»

اى پیامبر، اگر بخواهیم، آنچه را بر تو وحى مى‏فرستیم از تو مى‏گیریم آنگاه کسى را نمى‏یابى که از تو دفاع کند. مگر رحمت پروردگارت شامل حالت گردد که فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است. (86تا87)

«نمى‏توانید مانند قرآن را بیاورید»

اى رسول ما بگو: اگر تمام انسانها و پریان جمع شوند تا همانند این قرآن را بیاورند هرگز نخواهند آورد هر چند یکدیگر را در این کار کمک کنند.

ما در این قرآن، براى مردم از هر چیز، نمونه‏اى آوردیم و همه معارف در آن جمع است اما اکثر مردم در برابر آن جز انکار حق کارى ندارند.(88تا89)

«من هم بشرى مانند شما هستم»

اى پیامبر: به تو گفتند که ما هرگز به تو ایمان نمى‏آوریم مگر اینکه چشمه‏اى از این سرزمین خشک و سوزان براى ما خارج سازى‏ و یا باغى از نخل و انگور در اختیار تو باشد و نهرها در لابلاى آن به جریان اندازى. یا قطعات سنگهاى آسمان را آن چنان که مى‏پندارى بر سر ما فرود آرى یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاورى‏ یا خانه‏اى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى و یا به آسمان بالا روى حتى به آسمان رفتنت نیز ایمان نمى‏آوریم مگر آنکه نامه‏اى بر ما نازل کنى که آن را بخوانیم. بگو: منزه است پروردگارم از این سخنان بى‏ارزش مگر من جز بشرى هستم که از طرف خداوند فرستاده شده‏ام؟ تنها چیزى که مانع شد مردم بعد از آمدن هدایت ایمان بیاورند این بود که از روى نادانى و بى‏خبرى گفتند: آیا خداوند بشرى را به عنوان رسول فرستاده است؟ بگو: حتى اگر در روى زمین فرشتگانى زندگى مى‏کردند و با آرامش گام بر مى‏داشتند ما نیز از آسمان فرشته‏اى را به عنوان رسول براى آنها مى‏فرستادیم چرا که رهبر هر گروهى باید از جنس خود آنان باشد.

بگو: براى اثبات رسالت من همین کافى است که خدا میان من و شما گواه است چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بینا است.

هر کس را خدا هدایت کند هدایت یافته واقعى اوست و هر کس را او به خاطر اعمالش گمراه سازد هدایت کنندگان و سرپرستانى جز خدا براى او نخواهى یافت و روز قیامت آنها را بر صورتهایشان محشور مى‏کنیم و قادر به راه رفتن و حرکت بوسیله پاهاى خود نیستند و همچون خزندگان مى‏خزند و در حالى که نابینا و گنگ و کرند جایگاهشان دوزخ است و هر زمان آتش آن فرو نشیند شعله تازه‏اى بر آنها مى‏افزائیم.

این کیفر آنهاست بخاطر اینکه به آیات ما کافر شدند و گفتند آیا هنگامى که ما استخوانهاى پوسیده و خاکهاى پراکنده مى‏شویم آیا بار دیگر آفرینش تازه‏اى خواهیم یافت؟ آیا ندیدند خدایى که آسمانها و زمین را آفرید قادر است مثل آنها را بیافریند و به زندگى جدیدشان بازگرداند و براى آنها سرآمدى قطعى قرار داد اما ظالمان جز کفر و انکار را پذیرا نیستند.

بگو: اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید بخاطر تنگ نظرى امساک مى‏کردید مبادا انفاق مایه تنگدستى شما شود و انسان سختگیر است.(90تا100)

«فرعون در برابر معجزه نیز تسلیم نشد»

ما به موسى، نه معجزه روشن دادیم، اى پیامبر درباره این موضوع از بنى اسرائیل بپرس آن زمان که این معجزات به کمک آنها آمد و فرعون به موسى گفت: گمان مى‏کنم تو دیوانه و یا ساحرى.

موسى گفت: تو که مى‏دانى این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین براى روشنى دلها نفرستاده و من گمان مى‏کنم اى فرعون تو نابود خواهى شد.

فرعون تصمیم گرفت همه آنها را از آن سرزمین ریشه کن کند ولى ما او و تمام کسانى را که با او بودند غرق کردیم.

و بعد از آن به بنى اسرائیل گفتیم در این سرزمین مصر و شام ساکن شوید، اما هنگامى که وعده آخرت فرارسد همه شما را دسته جمعى به آن دادگاه عدل مى‏آوریم. (100تا104)

«عاشقان حق و حقیقت»

اى پیامبر، ما قرآن را به حق نازل کردیم، قطعا به حق نازل شده، و تو را جز براى بشارت و بیم دادن نفرستادیم.

ما قرآن را بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم مى‏باشد، تا آن را تدریجا و با آرامش بر مردم بخوانى و جذب دلها شود و بطور قطع این قرآن را ما نازل کردیم.

بگو شما چه ایمان بیاورید و چه نیاورید آنها که پیش از این علم و دانش به آنها داده شده هنگامى که این آیات بر آنها خوانده مى‏شود به خاک مى‏افتند و سجده مى‏کنند.

و مى‏گویند: منزه است پروردگار ما که وعده‏هایش قطعا انجام شدنى است.

آنها بى‏اختیار به زمین مى‏افتند و سجده مى‏کنند و اشک مى‏ریزند و هر زمان خشوعشان افزونتر مى‏شود. (سجده واجب) (105تا109)

«بهانه‏جوئیهاى مجدد»

اى پیامبر، بگو: (اللّه) را بخوانید یا (رحمن) را هر کدام از آن دو را که بخوانید ذات پاکش یکى است و براى او نامهاى نیک است و هنگام نماز خواندن نه صدایت را زیاد بلند کن و نه آهسته بلکه در این میان، راهى معتدل را انتخاب کن.

و بگو: ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده و نه شریکى در حکومت دارد و نه ولى و حامى. چون نه ضعیف است و نه ذلیل و او را بسیار بزرگ بشمر. (110تا111)