هنگام رفتن بجنگ جمل
از خطبه هاى آن حضرت علیه السّلام است (هنگام رفتن بجنگ جمل که مردم بصره به همراهى طلحه و زبیر عائشه را بر شتر سوار کرده اطراف او گرد آمده مى خواستند با امیرالمؤمنین بجنگند و مقصود آنست که مردم را آگاه سازد که جنگیدن آن بزرگوار با اصحاب جمل براى اظهار حقّ و ابطال باطل مى باشد): پس از حمد و ثناى الهىّ و درود بر خاتم النّبیّین (آگاه باشید) خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه و آله را در میان عرب به رسالت بر انگیخت و هیچیک از آنها نبود که بخواند کتابى از حقّ، و نبوّت و پیغمبرى و وحى ادّعاء کند (تا در باره آن حضرت شک نموده بآن بزرگوار تهمت زنند پس (براى اظهار حقّ و اثبات اسلام) به همراهى پیروانش با مخالفین خود جنگیده آنان را بمحلّ رستگاریشان سوق مى داد (بطریق حقّ و راه سعادت و خوشبختى دعوت مى نمود) و براى رهاندن ایشان از جهالت و نادانى مبادرت مى فرمود که مبادا مرگ آنها را به حالت کفر و گمراهى دریابد (و بعذاب جاوید مبتلى گردند) تا (از سنگینى بار فتنه و فساد و گمراهى) آنرا که مانند شتر (سنگین بار) عاجز و درمانده و وامانده و شکسته مى شد، آن حضرت بر سر راه او مى ایستاد (کوشش مى نمود) تا به منزلش (سعادت و خوشبختى) مى رساند (هدایت مى فرمود، همه براه راست رهسپار شدند) مگر هلاک شدهاى که ابدا خیر و نیکى در او نبود (مانند ابو جهل که از بدى فطرت قابلیّت رستگارى نداشت و به هیچ گونه هدایت نمى شد، و در تبلیغ احکام کوتاهى نکرد) تا راه نجات و رهائى از گمراهى را بآنها نمود و آنان را در جایگاهشان جاى داد (وادار بگرویدن دین اسلام که فطریشان بود فرمود) پس آسیاى ایشان به گردش افتاد (امور زندگانیشان منظّم گشت) و نیزه آنها راست گردید (توانا شده زیر بار گمراهى گمراه کنندگان و ستم ستمگران نمى رفتند) و سوگند بخدا من جلو لشگر اسلام بوده لشگر کفر را مى راندم، تا همگى پشت کردند (از کیش خویش دست بر داشتند) و گرد آمده رام گردیدند (فرمانبردار شدند، و هرگز) ضعیف و ناتوان نگشته نترسیده خیانت و سستى ننمودم و سوگند بخدا (اکنون در این جنگ هم) باطل را مى شکافم تا حقّ را از پهلوى آن بیرون آورم (با ایشان زد و خورد میکنم و از کشتن و کشته شدن باکى ندارم، براى آنکه فتنه جویان دست از فتنه و فساد برداشته حقّ آشکار گردد. سیّد رضىّ فرماید:) این خطبه پیش از این بیان شد (خطبه سى و سوّم) و لیکن چون در این روایت آنرا از جهت زیادى
و کمى بر خلاف خطبه مذکوره یافتم، لازم شد دوباره نوشته شود.