از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که قائم مقام خطبه مىباشد
و
کلمات این فصل خلاصه و گزیده از گفتار طولانى است که آن بزرگوار بعد از واقعه
نهروان فرموده و در آن شرح حال خود را از زمان وفات حضرت رسول تا آن زمان بیان
فرموده است:
(1) براى یارى دین اسلام قیام کردم هنگامیکه مسلمین ضعیف و ناتوان بودند، و خود را
آشکار نمودم آنگاه که ایشان (از عجز و ناتوانى) سر در گریبان بودند و (در مسائل
دین) گویا شدم وقتى که آنان
وا ماندند، و بنور خدا (از ظلمات جهل) گذشتم (هر مجهولى نزد من معلوم بود) زمانیکه
آنها حیران و سرگردان بودند، و (با این وصف در خود نمائى) از همه خاموشتر و در
پیشى گرفتن (بمراتب کمال) از آنها برتر بودم،
(2) پس زمام فضایل را گرفته پرواز نمودم (براى گشایش مشکلات به چابکى حاضر مىشدم)
و گرو آن فضائل را بردم (مرتبه هیچکس در فضل و کمال بمن نرسید، و در هر امرى ثبات
قدم داشتم) مانند کوه که بادهاى شکننده و تند آنرا نمىجنباند و از جا نمىکند،
(3) هیچکس نتوانسته از من (در حضور یا در غیاب) عیب و نقصى بگیرد،
(4) ذلیل و ستمکشیده نزد من عزیز و ارجمند است تا آنگاه که حقّ او را (از ظالم)
بستانم، و قوىّ و ستمگر نزد من ناتوان است تا وقتى که حقّ (مظلوم) را از او بگیرم،
(5) ما از قضاء و قدر الهىّ خوشنود و تسلیم فرمان او هستیم،
(6) آیا مىبینى مرا که بر رسول خدا دروغ بگویم با اینکه من به وحى خداوند و بنصّ آن
حضرت خلیفه و جانشین او هستم سوگند بخدا من اوّل کسى هستم که او را تصدیق کرد، پس
اوّل کسیکه (بعد از وفات) او را تکذیب نماید نمىباشم (زیرا در پنهان و آشکار براستى
و درستى و پاکى مرا ستوده و برادر خویش خوانده، پس اگر دروغ بگویم او را تکذیب
کردهام.
7) ) پس سبب اینکه با خلفاء مدارا (5) نمودم
آنست که در امر خلافت خود اندیشه کرده دیدم اطاعت و پیروى از فرمان حضرت رسول فرموده
بود اگر کار بجدال بکشد سر فرود آرم بر من واجب است، بیعت کردم و بر طبق عهد و
پیمان خود با آن حضرت رفتار نمودم.