در بیان صفات خداوندى

 از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است  (در ذکر پاره از صفات حقّ تعالى و پند دادن بمردم براى بر داشتن توشه سفر آخرت): سپاس خداوندى را سزاست که بدون دیده شدن بچشم (بوسیله عقول و آثار و صنائع) شناخته شده است (زیرا ممکن را بچشم مى ‏توان دید و واجب را که محدود بحدّى نیست نمى ‏توان) و بدون فکر و اندیشه ایجاد کننده (عوالم) است (زیرا فکر و اندیشه در نا معلوم بکار آید و جهل و نادانى بر ذات واجب محال است، پس چیزى بر او نا معلوم نیست که براى دانستن آن اندیشه بکار آرد) خداوندى که باقى و برقرار است و همیشه بوده زمانیکه آسمان داراى برجها و منازل و حجابهاى داراى درهاى بزرگ (کرات معلّقه در جوّ که بوسیله قوّه جاذبه و دافعه مجذوب یکدیگر نمى‏شوند) نبوده و نه شب تاریک و نه دریاى آرام و نه کوه داراى راههاى گشاده (درّه‏ هاى بزرگ واقع بین دو کوه) و نه راه فراخ داراى اعوجاج و کجى (که بهر طرف راه دارد) و نه زمین گسترده شده و نه مخلوق داراى توانائى و توانگرى وجود داشته او است آفریننده و اختراع کننده خلائق بى سابقه و مانند (یا از عدم و نیستى بوجود و هستى آورنده) و (پس از فناء و نابودى آنها) وارث ایشان و باقى و برقرار، او است معبود خلائق و روزى دهنده آنها، خورشید و ماه در طلب رضاى او (بر طبق اراده و حکمتش) سیر میکنند و هر تازه ‏اى را کهنه و هر دورى را نزدیک مى‏گردانند (با سیر آنها مدّت عمر هر چیز بسر آمده زائل و نابود گردد) (3) روزى خلائق را قسمت کرده و آثار و کردار و عدد نفسها و خیانت چشمها (از روى پنهانى یا برمز و اشاره نگاه کردن) و آنچه در سینه‏هاى آنان پنهان است (فکر و اندیشه مى ‏نمایند) و جاى استقرار و محلّ آنها را در رحم مادران و ظاهر شدنشان (بدنیا آمدن) تا آخر کار ایشان را دانسته (بجزئى و کلّى حالات آنها از ابتداء تا انتهاء دانا  او است خداوندى که در عین وسعت و رحمت خود عذابش بر دشمنان سخت است و در عین سختى عذاب، رحمتش دوستداران را فرا گرفته (هیچ امرى او را از امر دیگرى باز نمى‏دارد) مسلّط است بر هر که بخواهد بر او غلبه جوید و هلاک می کند کسى را که با او مخالفت کند، و خوار می کند کسى را که از او دورى کند، و غالب است بر  کسیکه با او دشمنى ورزد، کفایت میکند هر که را که بر او توکّل نماید (هر که کار خود را باو واگذارد امر دنیا و آخرت او را انجام مى‏دهد) و بهر که از او (چیزى) در خواست کند، عطاء مى‏فرماید، و هر که باو قرض دهد (از مال خود در راه او انفاق نماید) قرض خویش را اداء خواهد فرمود (در دنیا و آخرت باو عوض مى‏ دهد، و اینکه از انفاق در راه او بقرض تعبیر شده براى آنست که بدانیم انفاق در راه خدا عوض دارد، چنانکه قرض مستلزم اداء پرداخت است) و پاداش کسیکه او را شاکر و سپاسگزار باشد خواهد داد.
بندگان خدا، خودتان را
(در دنیا بمیزان عدل) بسنجید (در راه راست قدم نهاده از خدا و رسول پیروى کنید) پیش از آنکه (در آخرت بمیزان عمل) سنجیده شوید، و بحساب خویش رسیدگى کنید (از کارهاى زشت پشیمان شده توبه نمائید) پیش از آنکه حساب شما را وارسى نمایند (که چاره نداشته باشید) و نفس بکشید (تا زنده هستید فرصت را از دست ندهید) پیش از تنگ شدن و گرفتن راه گلو (رسیدن مرگ) و فرمان ببرید پیش از آنکه شما را به خشونت و زور (به آخرت) ببرند، و بدانید کسیکه از خویشتن کمک و یارى نشود (خداوند او را مساعدت و همراهى ننماید و قوّه عاقله او را بر نفس امّاره‏اش غلبه و توانائى ندهد) تا اینکه از جانب خود پند دهنده و جلو گیرنده (از معاصى) برایش باشد، منع کننده و پند دهنده‏اى از غیر براى او نمى ‏باشد (هر گاه خود شخص خویشتن را پند نداده براى هدایت و رستگارى آماده نباشد، گفتار دیگران در او سودى نخواهد بخشید، و این جمله اشاره بآن است که استعانت و یارى خواستن از خداوند متعال در هر حال براى اصلاح نفس و دفع شیطان واجب و لازم است، نه آنکه کسى در طاعت و عصیان مجبور باشد تا سخن به مسئله جبر بکشد.