حکمت 401

ضرورت هماهنگى با مردم

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگى در اخلاق و رسوم مردم، ایمن ماندن از دشمنى و کینه‏هاى آنان است.

حکمت 402

ضرورت موقعیّت شناسى

(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام سخنى بزرگتر از شأن خود گفت، فرمود) پر در نیاورده پرواز کردى، و در خردسالى آواز بزرگان سر دادى

(شکیر، نخستین پرهایى است که بر بال پرنده مى‏روید و نرم و لطیف است و سقب، شتر خردسال است زیرا شتر بانگ در نیاورد تا بالغ شود.)

حکمت 403

پرهیز از کارهاى گوناگون

(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که به کارهاى گوناگون پردازد، خوار شده، پیروز نمى‏گردد

حکمت 404

تفسیر لا حول و لا قوة الّا باللَّه

(علمى، تفسیرى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنى لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسیدند. پاسخ داد:) ما برابر خدا مالک چیزى نیستیم، و مالک چیزى نمى‏شویم جز آنچه او به ما بخشیده است، پس چون خدا چیزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظایفى نیز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما بر داشته است.

حکمت 405

جاهلان متظاهر به دین

(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (چون عمّار پسر یاسر با مغیرة بن شعبه«» بحث مى‏کرد و پاسخ او را مى‏داد، امام به او فرمود) اى عمّار مغیره را رها کن، زیرا او از دین به مقدارى که او را به دنیا نزدیک کند، برگرفته، و به عمد حقائق را بر خود پوشیده داشت، تا شبهات را بهانه لغزش‏هاى خود قرار دهد.

حکمت 406

اخلاق تهیدستان و توانگران

(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: چه نیکو است فروتنى توانگران برابر مستمندان، براى به دست آوردن پاداش الهى، و نیکوتر از آن خویشتندارى مستمندان برابر توانگران براى توکّل به خداوند است.

حکمت 407

ارزش عقل

(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا عقل را به انسانى نداد جز آن که روزى او را با کمک عقل نجات بخشید.

حکمت 408

سر انجام حق ستیزى

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس با حق در افتاد نابود شد.

حکمت 409

هماهنگى قلب و چشم

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب، کتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشیند)«»

حکمت 410

ارزش پرهیزگارى

(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: تقوا در رأس همه ارزش‏هاى اخلاقى است.

 

حکمت 411

احترام به استاد

(اخلاق اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: با آن کس که تو را سخن آموختن به درشتى سخن مگو، و با کسى که راه نیکو سخن گفتن، به تو آموخت لاف بلاغت مزن.

حکمت 412

راه خود سازى

(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در تربیت خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمى‏پسندى دورى کنى.

حکمت 413

راه تحمّل مصیبت‏ها

(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در مصیبت‏ها یا چون آزادگان باید شکیبا بود، و یا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.

حکمت 414

راه تحمّل مصیبت‏ها

(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در روایت دیگرى آمد که اشعث بن قیس را در مرگ فرزندش اینگونه تسلیت داد:) یا چون مردان بزرگوار شکیبا، و یا چون چهارپایان بى تفاوت باش.

حکمت 415

دنیا شناسى

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنیاى حرام) (دنیا) فریب مى‏دهد، زیان مى‏رساند و تند مى‏گذرد. از این رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید، و آن را جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنیا چون کاروانى باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.

حکمت 416

روش برخورد با دنیا

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبى علیه السّلام خطاب کرد:) چیزى از دنیاى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار، زیرا آنچه از تو مى‏ماند نصیب یکى از دو تن خواهد شد، یا شخصى است که آن را در طاعت خدا به کار گیرد، پس سعادتمند مى‏شود به چیزى که تو را به هلاکت افکنده است. و یا شخصى که آن را در نافرمانى خدا به کار گیرد، پس هلاک مى‏شود به آنچه که تو جمع آورى کردى، پس تو در گناه او را یارى کرده‏اى، که هیچ یک از این دو نفر سزاوار آن نیستند تا بر خود مقدّم دارى. (این حکمت به گونه دیگرى نیز نقل شده) پس از ستایش پروردگار آنچه از دنیا هم اکنون در دست تو است، پیش از تو در دست دیگران بود، و پس از تو نیز به دست دیگران خواهد رسید، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، یا شخصى که اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به کار گیرد، پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند مى‏شود، یا کسى است که آن را در گناه به کار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاک خواهد شد، که هیچ یک از این دو نفر سزاوار نیستند تا بر خود مقدّمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش کشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را امیدوار باش.

حکمت 417

شرائط توبه و استغفار

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام علیه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگرید، مى‏دانى معناى استغفار چیست استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل-  پشیمانى از آنچه گذشت، دوّم-  تصمیم به عدم بازگشت، سوم-  پرداختن حقوق مردم‏

 

731

چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد، چهارم-  تمام واجب‏هاى ضایع ساخته را به جا آورى، پنجم-  گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده گوشت تازه بروید، ششم-  رنج طاعت را به تن بچشانى چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگویى، استغفر اللَّه

حکمت 418

ره آورد حلم

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: حلم و بردبارى، خویشاوندى است.

حکمت 419

مشکلات انسان

(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بیچاره فرزند آدم اجلش پنهان، بیمارى‏هایش پوشیده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه‏اى او را آزار مى‏دهد، جرعه‏اى گلو گیرش شده او را از پاى در آورد، و عرق کردنى او را بد بو سازد.

حکمت 420

راه درمان شهوت، و عفو اهانت کننده

(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنى زیبا از آنجا گذشت، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود:) همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمده‏اند، هر گاه کسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آید، با همسرش بیامیزد که او نیز زنى چون زن وى باشد. (مردى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه مى‏داند مردم براى کشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشید، دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه.

حکمت 421

ره آورد عقل

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: عقل تو را کفایت کند که راه گمراهى را از رستگارى نشانت دهد.

حکمت 422

ارزش نیکوکارى

(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: کار نیک به جا آورید، و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشمارید، زیرا کوچک آن بزرگ، و اندک آن فراوان است، و کسى از شما نگوید که: دیگرى در انجام کار نیک از من سزاوارتر است گر چه سوگند به خدا که چنین است: خوب و بد را طرفدارانى است که هر گاه هر کدام از آن دو را واگذارید، انجامشان خواهند داد.

حکمت 423

ره آورد خودسازى

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نیکو گرداند، و کسى که براى دین خود کار کند، خدا دنیاى او را کفایت فرماید، و کسى که میان خود و خدا را نیکو گرداند، خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد.

حکمت 424

ارزش عقل و بردبارى

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى پرده‏اى است پوشاننده، و عقل شمشیرى است برّان، پس کمبودهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان، و هواى نفس خود را با شمشیر عقل بکش.

حکمت 425

مسؤولیّت توانگران

(اعتقادى، اقتصادى)

 

و درود خدا بر او، فرمود: خدا را بندگى است که براى سود رساندن به دیگران، نعمت‏هاى خاصّى به آنان بخشیده، تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت‏ها را در دستشگان باقى مى‏گذارد، و هر گاه از بخشش دریغ کنند، نعمت‏ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.

حکمت 426

دو چیز ناپایدار

(اقتصادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: سزاوار نیست که بنده خدا به دو خصلت اعتماد کنند: تندرستى، و توانگرى، زیرا در تندرستى ناگاه او را بیمار بینى، و در توانگرى ناگاه او را تهیدست.

حکمت 427

جایگاه شکوه کردن

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از نیاز خود نزد مؤمنى شکایت کند، گویى به پیشگاه خدا شکایت برده است، و کسى که از نیازمندى خود نزد کافرى شکوه کند، گویى از خدا شکوه کرده است.

حکمت 428

شناخت روز عید

(اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در یکى از روزهاى عید) این عید کسى است که خدا روزه‏اش را پذیرفته، و نماز او را ستوده است، و هر روز که خدا را نافرمانى نکنند، آن روز عید است

حکمت 429

اندوه سرمایه‏داران

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ‏ترین حسرت‏ها در روز قیامت، حسرت خوردن مردى است که مالى را به گناه گرد آورد، و آن را شخصى به ارث برد که در اطاعت خداى سبحان، بخشش کرد، و با آن وارد بهشت شد، و گرد آورنده اوّلى وارد جهنّم گردید.

حکمت 430

اندوه زر اندوزى

(اعتقادى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا زیانکارترین مردم در معاملات، و نومیدترین مردم در تلاش، مردى است که تن در گرد آورى مال خسته دارد، امّا تقدیرها با خواست او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنیا رود، و با بار گناه به آخرت روى آورد.

حکمت 431

اقسام روزى

(اقتصادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: روزى بر دو قسم است: آن که و را مى‏خواهد، و آن که تو او را مى‏جویى. کسى که دنیا را خواهد، مگر نیز او را مى‏طلبد تا از دنیا بیرونش کند، و کسى که آخرت خواهد، دنیا او را مى‏طلبد تا روزى او را به تمام پردازد.

حکمت 432

ویژگى‏هاى دوستان خدا

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند آنگاه که مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آینده دنیا شدند آنگاه که مردم به امور زودگذر دنیا پرداختند. پس هواهاى نفسانى که آنان را از پاى در مى‏آورد، کشتند، و آنچه که آنان را به زودى ترک مى‏کرد، ترک گفتند، و بهره‏مندى دنیا پرستان را از دنیا، خوار شمردند، و دست‏یابى آنان را به دنیا زودگذر دانستند. با آنچه مردم آشتى کردند، دشمنى ورزیدند، و با آنچه دنیا پرستان دشمن شدند آشتى کردند، قرآن به وسیله آنان شناخته مى‏شود، و آنان به کتاب خدا آگاهند، قرآن به وسیله آنان پا بر جاست و آنان به کتاب خدا استوارند، به بالاتر از آنچه امیدوارند چشم نمى‏دوزند، و غیر از آنچه که از آن مى‏ترسند هراس ندارند.

حکمت 433

ضرورت توجّه به فنا پذیرى لذّت‏ها

(اخلاقى، اعتقادى)

 

و درود خدا بر او، فرمود: پایان لذّت‏ها، و بر جاى ماندن تلخى‏ها را به یاد آورید.

حکمت 434

آزمودن انسان‏ها

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بیازماى، تا دشمن گردى.

مى‏گویم: (بعضى این حکمت را از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کردند، و نقل ثعلب«» از این اعرابى را تأیید مى‏کند که این کلام از على علیه السّلام است، اعرابى از مأمون نقل کرد. اگر على علیه السّلام نگفته بود «بیازماى تا دشمن گردى» من مى‏گفتم که «دشمن دار تا بیازمایى»

حکمت 435

ارزش‏هاى والاى اخلاقى

(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا در شکرگزارى را بر بنده‏اى نمى‏گشاید که در فزونى نعمت‏ها را بر او ببندد، و در دعا را بر روى او باز نمى‏کند که در اجابت کردن را نگشاید، و در توبه کردن را باز نگذاشته که در آمرزش را بسته نگهدارد.

حکمت 436

راه شناخت بزرگواران

(اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شایسته‏ترین مردم به بزرگوارى آن که بزرگواران را با او بسنجند.

حکمت 437

شناخت عدل و بخشش

(اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند عدل یا بخشش، کدام یک برتر است، فرمود:) عدالت: هر چیزى را در جاى خود مى‏نهد، در حالى که بخشش آن را از جاى خود خارج مى‏سازد. عدالت تدبیر عمومى مردم است، در حالى که بخشش گروه خاصّى را شامل است، پس عدالت شریف‏تر و برتر است.

حکمت 438

جهل و دشمنى

(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن آنند که نمى‏دانند.

حکمت 439

تعریف زهد و پارسایى

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زهد بین دو کلمه از قرآن است، که خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید» کسى که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعایت کرده است.

حکمت 440

نقش خوابدیدن‏ها در زندگى

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: خواب دیدن‏ها چه بسا تصمیم‏هاى روز را نقش بر آب کرده است.«»

حکمت 441

تجربه کارى و شناخت مدیران

(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: فرمانروایى، میدان مسابقه مردان است.

حکمت 442

راه انتخاب شهرها براى زندگى

(اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ شهرى براى تو از شهر دیگر بهتر نیست، بهترین شهرها آن است که پذیراى تو باشد.

حکمت 443

ویژگى‏هاى مالک اشتر

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (وقتى خبر شهادت مالک اشتر که رحمت خدا بر او باد، به امام رسید فرمود) مالک چه مالکى به خدا اگر کوه بود، کوهى که در سرفرازى یگانه بود، و اگر سنگ بود، سنگى سخت و محکم بود، که هیچ رونده‏اى به اوج قلّه او نمى‏رسید، و هیچ برنده‏اى بر فراز آن پرواز نمى‏کرد

(فند. کوهى است از دیگر کوه‏ها ممتاز و جدا افتاده باشد)

 

حکمت 444

ارزش تداوم کار

 

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: چیز اندک که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از فراوانى است که رنج آور باشد.

حکمت 445

انسان شناسى

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر در کسى خصلتى شگفت دیدید، همانند آن را نیز انتظار کشید.

حکمت 446

ضرورت پرداخت دیون مردم

(اقتصادى، حقوقى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام به پدر فرزدق، غالب بن صعصعه فرمود)«» شتران فراوانت چه شده‏اند. (پاسخ داد، اى امیر مؤمنان، پرداخت حقوق آنها را پراکنده ساخت امام فرمود) این بهترین راه مصرف آن بود.

حکمت 447

ضرورت فقه در تجارت

(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که بدون آموزش فقه اسلامى تجارت کند، به ربا خوارى آلوده شود.

حکمت 448

راه برخورد با مصیبت‏ها

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که مصیبت‏هاى کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبت‏هاى بزرگ مبتلا خواهد کرد.

حکمت 449

راه مبارزه با هوا پرستى

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را گرامى دارد، هوا و هوس را خوار شمارد.

حکمت 450

پرهیز از شوخى کردن

(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ کس شوخى بیجا نکند جز آن که مقدارى از عقل خویش را از دست بدهد.